به نام خدا
جلسه 80: تفسیرسوره زلزال
سوره زلزال درباره قیامت است. بزرگان ما گفته اند که نزدیک به یک چهارم قرآن درباره قیامت است؛ نزدیک به حدود 1000 آیه درباره آخرت و حساب و بهشت و جهنم و میزان و صراط است.
یاد آخرت ما را بیدار می کند، یاد آخرت ما را پاک می کند، یاد آخرت ما را به فکر توشه می اندازد.
پیامبر عزیز ما در آخرین جمعه ماه شعبان بیست و چند رهنمود دارند و مسلمانان این کارها را انجام می دهند:
یکی از آنها یاد قیامت است.
پیامبر (ص) فرمود: «هر وقت تشنه یا گرسنه شدی، به یاد گرسنگی و تشنگی قیامت باش.» یاد قیامت ما را فعال می کند و یاد قیامت ما را از تنبلی دور می کند. سعی می کنیم از این فرصتی که خدا به ما داده و روز قیامت سؤال خواهد کرد؛ از عمر، از جوانی، از مال، از ولایت اهل بیت علیهم السلام خوب استفاده کنیم. این سوره در مورد قیامت است و نام سوره که زلزله است، بسیار تکان دهنده است.
قرآن می فرماید که در پایان عالم، زلزله ای متفاوت با این زلزله ها رخ خواهد داد.
آیه 1: وقتی این کره زمین (همه کره زمین)، کوه ها، دریاها، صحراها و بیابان ها و همه کره زمین به هم می ریزد، این کوه ها که در زمین ریشه دارند، از جا کنده می شوند و به هم می خورند. .
این زلزله خدا قابل تصور نیست.
آیا در مورد زلزله قیامت غیر از سوره زلزال، آیات دیگری هست؟
بله؛ سوره حج، سوره حج را با خواندن این آیات شروع می کنیم که زلزله قیامت خیلی چیز بزرگی است.
در این دنیا اگر بخواهیم برای عاطفه و احساس مثالی بزنیم، عاطفه مادری است؛ اما زلزله قیامت آن قدر سخت است که مادر از شیر دادن بچه اش غافل می شود، این مادری که در دنیا از غذای خودش و از خوابش می زند و همه فکرش به فرزندش است.
خانم های باردار با این زلزله سقط می کنند و مردم انگار که مست شده اند؛ نه اینکه مست شده باشند، بلکه عذاب خیلی سخت است.
پس پایان عالم یک زلزله است؛ اول یک صدای مهیبی می آید و یک فرشته به نام اسرافیل یک طبل و شیپوری را به صدا در می آورد و بعد زلزله مهیبی رخ می دهد و وحشت همه جا را فرا می گیرد.
آیه 2: زمین مرده ها را بیرون می اندازد و به اذن پروردگار به آن شکل که در دنیا بوده اند، از دل زمین بیرون می آیند.
آیه 3: آدم ها می گویند که چه شده است. این کره زمین چه حادثه ای برایش به وجود آمده است؟
در زلزله های زمینی نیز اینگونه است که وقتی جایی زلزله ای می آید، مردم از یکدیگر می پرسند که چه اتفاقی افتاده است.
در آن روز کره زمین گزارش می دهد و خبر ها را بازگو می کند.
از پیامبر (ص) پرسیدند: «این چه خبری است که کره زمین می دهد؟» فرمودند: «کره زمین گزارش می دهد که این انسان ها؛ خوب یا بد؛ چه کارهایی را در روی زمین انجام داده اند.»
یکی از یاران پیامبر (ص) گفت: «یا رسول الله؛ این طور باشد، خیلی سخت است.»
سوال: آیا می شود که زمین به سخن در آید؟ بله؛ اگر خدا بخواهد، زمین نیز به سخن در می آید.
امام جواد علیه السلام در سن 8 یا 9 سالگی به امامت رسید، خیلی ها باور نداشتند، یکی داشت می آمد، به امام جواد علیه السلام شک داشت که چگونه در این سن به امامت رسیده است.
حضرت مشتی شن را برداشت و به آن شخص گفت: «به نظر تو، خدا اگر بخواهد، می تواند این شن ها را به حرف بیاورد؟» گفت: «آری؛ اگر خدا بخواهد، می تواند.» و سپس حضرت فرمود: «و من هم 8 سال دارم و امام شده ام.»
زمین به سخن می آید، همین ستون ها و آیینه ها و سنگ ها و ... به زبان می آیند.
قرآن می فرماید: «روز قیامت پوست بدن آدم ها به سخن می آید؛ یعنی همین دست و پا و زبان و چشم و ... همه به زبان می آیند و گزارش کارهایی را که انسان با آنها انجام داده است بیان می کنند.
و آن هنگام آدمی اعتراض می کند و به اعضای بدنش می گوید: «چرا آبروی من را می برید و چرا علیه من حرفی می زنید؟» و آنها می گویند: «همانگونه که در دنیا با زبان سخن می گویی، در آخرت نیز ما به اذن خدا به سخن می آییم.»
امیر المؤمنین علی علیه السلام می فرماید: «هنگامی که مسجد جهت خواندن نماز می روید، در جاهای مختلف نماز بخوانید تا در روز قیامت زمین های مختلفی شهادت بدهند که شما در آنجا نماز خوانده اید.»
آیه 4: در آن روز زمین خبرها را خواهد گفت.
آیا به مال مردم دست درازی کرده و یا کارهای دیگری انجام داده است؟
جناب آقای قرائتی کتاب های بسیاری دارد که یکی از آنها به نام معاد است و تقریبا از 1000 آیه قرآن در آن به کار رفته است.
در این کتاب نوشته شده است که در دادگاه قیامت شاهدهایی می آیند؛ شاهد های قیامت کدامند؟
اولین شاهد قیامت خود خدا و پیامبرانش و امام زمان (عج) و فرشته هایی که بر دوش ما هستند، می باشند؛ یکی خوبی ها را می نویسد و دیگری بدی ها را؛ که یا به نفع ما شهادت می دهند و یا به ضرر ما.
روزهای دوشنبه و پنج شنبه پرونده های ما به دست امام زمان (عج) می رسد.
آیه 5: چطور زمین به حرف در می آید؟
می گوید: «خدا به من دستور داده تا به حرف درآیم؛ همان خدایی که به عیسی بن مریم علیه السلام در نوزادی می گوید که سخن بگو؛ همان خدایی که به عنکبوت دستور می دهد تا بر در غار حراء تار تنیده تا پیامبر (ص) را از دشمنان محفوظ بدارد.
آیه 6: مردم گروه گروه راهی می شوند و از قبر ها بیرون می آیند و شروع به حرکت می کنند؛ یک دسته خوب ها، یک دسته بد ها؛ یک دسته مؤمنین، یک دسته کافرین؛ یک دسته خانم ها، یک دسته آقایان و ....
اول همه با هم هستند و بعد فرشته ها می آیند و پرونده ها را به دستشان می دهند. آنهایی که اعمالشان خوب باشد، فرشته ها از جلو آمده و پرونده ها را به دست راستشان می دهند و آنهایی که بد هستند، فرشته ها از عقب می آیند و کارنامه را به دست چپشان می دهند.
وقتی کارنامه همه را دادند، فرشته ها می گویند: «صالحان یک طرف و مجرمان یک طرف» و مردم هر قومی با امامشان وارد می شوند؛ دسته دسته و گروه های پراکنده و متنوع؛ نمایشگاهی که کارهای آدم ها را به آنها نشان می دهند.
امام صادق علیه السلام می فرمایند: «بعضی ها در قیامت آن قدراز اعمالشان خجالت می کشند که التماس می کنند زودتر ما را به جهنم بفرستید؛ ما دیگر طاقت نداریم.»
فایده این سوره عبرت گرفتن و توشه جمع کردن است.
آیه 7: پس هر کس همان ذره کار خیری که انجام داده، آن را می بیند؛ چه کوچک و چه بزرگ.
آیه 8: و هرکس ذره ای کار بد انجام داده باشد، آن را می بیند.
امیر المؤمنین علی علیه السلام می فرمایند: «طعم ایمان را نمی چشد کسی که به جدی یا شوخی دروغ بگوید.»
امام باقر علیه السلام فرمود: «خداوند کلید بهشت را زیر خوبی ها پنهان کرده است و هیچ کار خوبی را کوچک نشمارید و کلید جهنم را زیر بدی ها پنهان کرده و هیچ کار بدی را کوچک نشمارید.»
لقمان حکیم پسرش را نصیحت می کرد. البته یک سوره در قرآن به نام لقمان داریم.
آیا لقمان پیامبر بوده است؟ خیر.
امام صادق علیه السلام فرمودند که لقمان پیامبر نبود؛ یک شخص حکیم و ارزشمند بود که خدا حرف های او را درقرآن نازل کرده است.
سخنان لقمان برای فرزندش درباره توحید، قیامت، نماز و مسائل اخلاقی و ... است.
یکی از سخنان لقمان این است: «به سنگینی یک دانه ارزن اگر کار خوبی کرده باشی و این کار در دل یک صخره یا در اوج آسمان یا در قعر یک چاه باشد، خداوند آن کار را چه خوب و چه بد، در روز قیامت به شما نشان خواهد داد.»
کار های ما محو نمی شود و چه خوب و چه بد می ماند.
قصه اول
روزی یک مرد عرب بادیه نشین در مسجد به پیامبر (ص) مراجعه کرد و گفت: «من قرآن را بلد نیستم.» و از ایشان خواست تا قرآن را به او یاد بدهد و پیامبر (ص) به یک نفر از یارانشان فرمود که قرآن را به او یاد بدهد.
آن شخص سوره زلزال را به او یاد داد و مرد بادیه نشین به او گفت: «این دو آیه ای که به من یاد دادی، از قرآن بود؟ همین مرا کفایت می کند.»
آن یار پیامبر (ص) از حرکت مرد بادیه نشین ناراحت شد و به پیامبر (ص) عرض کرد که فقط یک سوره کوچک به او یاد دادم و هنوز سوره های دیگر مانده است.
پیامبر(ص) فرمود: «آن مرد با یاد گرفتن این سوره، فقیه شد و او را بس است.»
قصه دوم
ابوسعید خدری می گوید از پیامبر (ص) پرسیدم: «این سوره که نازل شد، آیا ما همه اعمال را می بینیم؟» گفت: «وای بر من؛ مادرم برای من عزاداری کند.»
پیامبر(ص) فرمودند که بشارت بر تو باد که حسنات چندین برابر، دویست یا هفتصد برابر یا بیشتر و بدی ها فقط به یک اندازه حساب می شوند.