به نام خدا که همه را دوست دارد و مؤمنان را برای همیشه
تفسیر سوره الضُحی
حضرت امام رضا علیه السلام از جدش امیرالمؤمنین علیه السلام درباره جمعه آخر شعبان خطبه ای از پیامبر (ص) برای ما خوانده اند.
از خدا بخواهیم توفیق روزه داری و توفیق تلاوت قرآن را به ما عنایت بفرماید.
خورشید وقتی طلوع می کند، اول نورش زرد رنگ است و وقتی نورش به تمام عالم می تابد و روشن می کند، آن زمان را ضُحی می نامند که در زبان فارسی به آن هنگام چاشت نیز می گویند؛ حدود ساعت 9 الی 10 صبح.
آیه اول: قسم به هنگامی که روشنایی خورشید همه جا را می گیرد.
آیه دوم: قسم به شب وقتی آرام می گیرد.
شب اولش تاریکی و روشنایی بینابین است و بعد از مدتی تاریک می شود.
روز برای تلاش و کار است و شب برای استراحت و آرامش و راحتی.
پیامبر عزیز ما که به پیامبری رسید، پشت سر هم آیات نازل می شد؛ تا مدتی که وحی نازل نشد و جبرئیل نیز فرود نیامد.
در این زمان دشمن شروع به شایعه سازی کرد که خداوند با پیامبر (ص) قهر کرده و از پیامبر(ص) ناراحت است و می گفتند: «آیا می دانی چرا خداوند آیه ای نازل نمی کند؟ چون با پیامبر قهر کرده است و حتما او کاری انجام داده که خدا از دستش عصبانی است.»
اول سوره با دو قسم شروع می شود؛ یکی به روز که همه جا را فرا می گیرد و یکی قسم به شب که آرامشش همه جا را فرا می گیرد.
آیه سوم: پروردگارت تو را ترک نکرده است و خداوند نسبت به پیامبرش خشونتی ندارد.
وَدَّعَکَ: از کلمه تودیع می آید؛ یعنی ترک نکردن
قَلَی یعنی خشونتی ندارد.
سؤال: چرا خداوند در ارسال وحی فاصله انداخته است؟ چون حکمتش را خدا می داند.
مشرکین اعتراض داشتند که چرا خداوند یکجا قرآن را نازل نکرده است؟
قرآن طی 23 سال نازل شد، برای اینکه مردم آرام آرام مهیا شوند. یکبار جنگ، یکبار صلح، یکبار ارتباط با خارجی ها است؛ مردم باید از نظر روحی و روانی مستعد باشند.
اینها را خداوند بر اساس حکمتش انجام داده است.
پیامبر ما بسیار ناراحت بود که با این شایعات چه بکند، که خداوند این سوره را برای آرام کردن پیامبر (ص) فرستاده است؛ برای تسکین دل پیامبر (ص).
مفسران می گویند که در این سوره خداوند 13 بار پیامبرش (ص) را صدا زده است؛ یعنی اینکه غصه نخور عزیزم، تو پیامبر من هستی.
آیه چهارم: آخرت برای تو بهتر از دنیاست؛ دنیا نفاق و دشمنی و ... و آخرت بهشت دارد.
بعضی ها آخرت را به آینده تشبیه کرده اند؛ یعنی ای پیامبر؛ تو آینده خوشی در پیش داری و دین تو جهان گیر خواهد شد و تو با 10000 نفر پیروزمندانه وارد مکه خواهی شد و بت ها را خواهی شکست؛ غصه نخور.
آیه پنجم: به زودی خداوند چیز هایی به تو خواهد داد که تو راضی می شوی. آن چیزها چیست؟
آن چیزها بر چهار معنی است:
معنی اول: یکی از آنها دختری به تو خواهد داد به نام فاطمه، که وقتی او را نگاه می کنی، دلت شاد می شود.
معنی دوم: به تو یک قبله مستقل خواهیم داد؛ چون پیامبر (ص) تا در مکه بود، به سمت بیت المقدس نماز می خواند؛ چون به تعداد روزهای سال بت ها دور تا دور کعبه و داخل کعبه و بالای آن بود.
اگر پیامبر (ص) به سمت کعبه نماز می خواند، انگار به سمت بت ها نماز می خواند؛ پس خداوند فرمود: «به سمت بیت المقدس نماز بخوان.» تا به مدینه آمد و در مدینه هم به سوی بیت المقدس نماز می خواند. اما یهودیان به پیامبر (ص) طعنه می زدند که اسلام شعبه ای از یهود است؛ چرا؟ چون مسلمانان قبله ندارند و به سمت قبله ما نماز می خوانند.
پیامبرعزیز ما دلش می شکند و شبها می آمد و به ستاره ها نگاه می کرد، ولی چیزی نمی گفت و خداوند می فرماید: «ما می دانیم که شب ها به آسمان خیره می شوی؛ یعنی یک قبله برای امت خودت می خواهی؛ به زودی یک قبله به تو می دهیم تا راضی شوی.»
در مدینه مسجدی است به نام مسجد ذو قبلتین که در آن دو قبله وجود دارد.
پیامبرعزیز ما نماز ظهر را که می خواند تا رکعت دوم رو به بیت المقدس بود، اما در بین نماز جبرئیل نازل شد و کتف پیامبر (ص) را گرفت و رو به مکه کرد تا دو رکعت نماز ظهر را رو به مکه بخواند و به همین مناسبت نام این مسجد، ذو قِبلَتَین گردید.
این امر برای ضد انقلاب ها گران آمد و سؤال پیش آمد که آیا نمازهای قبلی درست است یا نمازهای جدید که به سمت کعبه نماز می خوانند.
در این هنگام آیه ای نازل شد.
معنی سوم: خداوند به تو پیروزی های چشمگیری بر مشرکین و یهودیان و رومیان می دهد و آوازه «اشهد ان لا الله الا الله و اشهد ان محمدا رسول الله» تو دنیا را پر خواهد کرد.
معنای چهارم: آن چیزی که خداوند به پیامبر (ص) می دهد، مقام شفاعت است .
امام باقر علیه السلام فرمودند: «در تفسیر این آیه؛ منظور این موهبتی که خدا به پیامبر (ص) می دهد، شفاعت است.»
امام باقر علیه السلام فرمودند که از جدشان شنیده اند که پیامبر (ص) فرمودند: «در روز قیامت من در ایستگاه شفاعت می ایستم و آن قدر از گناهکاران امتم را شفاعت می کنم که خداوند می فرماید راضی شدی یا محمد ودر جواب می گوید که راضی شدم؛ راضی شدم.»
امام صادق علیه السلام فرمودند که پیامبر اسلام (ص) به خانه دخترش وارد شد و دید که دخترش یک دست لباس زبر و خشن از پشم شتر بر تن دارد و با یک دست گندم آسیاب می کند و با دست دیگر فرزندش را شیر می دهد؛ پیامبر (ص) فرمود: «عزیزم فاطمه جان؛ سختی دنیا، شیرینی آخرت است» و فرمود که خداوند به تازگی این آیه را بر من نازل کرده است و به زودی به تو موهبتی می دهد و تو را راضی می کند.
آیه ششم: «ای پیامبر ما؛ ما تو را ترک نکردیم؛ ما خدایی هستیم که تو یتیم بودی، ما به تو پناه دادیم؛ چطور می توانیم تو را ترک کنیم.»
آیا خداوند تو را یتیم نیافت؟ به تو پناه نداد؟ تو در شکم مادرت بودی که پدرت عبدالله در راه از دنیا رفت؛ به دنیا آمدی ما جدت عبدالمطلب را مربی تو قرار دادیم.
6 سال داشتی که مادرت را از دست دادی؛ ما مهر تو را در دل عبدالمطلب قرار دادیم.
عبدالمطلب 11 فرزند داشت و فرزندان را به مسجد الحرام در حجر اسماعیل می آورد و یک فرش می انداخت و پیامبر (ص) را که کودک بود، بر بالای مجلس می نشاند؛ خداوند می فرماید ما این کار را کردیم.
8 ساله بودی که عبدالمطلب از دنیا رفت و ما ابوطالب و همسرش فاطمه بنت اسد را حامی تو قرار دادیم؛ این کارها را ما انجام دادیم؛ ما پشتیبان تو هستیم.
آیه هفتم: تو گمشده ای بودی؛ راه را نمی دانستی؛ ما به تو راه را نشان دادیم.
ما آیات قرآنی را بر قلب تو نازل کردیم و ما جبرئیل را برای تو مایه تسکین قرار دادیم. این کارها را ما انجام دادیم.
عائل یعنی فقیر
آیه هشتم: «تو فقیر بودی؛ آیا خداوند تو را فقیر نیافت و تو را بی نیاز نکرد؟»
یک خانمی به نام خدیجه 400 نفر کارمند داشت. روزی پیامبر (ص) در خیابان عبور می کردند، خانمی به پیامبر (ص) نزدیک شد و سلام کرد؛ آن خانم به پیامبر (ص) گفت: «آیا شما داماد نمی شوی؟»
پیامبر (ص) در پاسخ گفت: «من چیزی ندارم» و او گفت: «یک مورد مناسب برای شما دارم که نامش خدیجه است.»
با آنکه سن حضرت خدیجه سلام الله علیها از پیامبر (ص) بیشتر بود، اما وصلت سر گرفت و آقا ابوطالب خطبه عقد را خواند و در آن خطبه به خانواده عروس گفت که پسر ما دختر شما را می خواهد و دختر شما هم پسر ما را می خواهد و نمی توان آن را بر هم زد» و مهریه حضرت خدیجه سلام الله علیها را بر عهده گرفت و عروس هم قبول کرد.
بعد از اینکه خطبه عقد خوانده شد، داماد می خواست به همراه خانواده برود که حضرت خدیجه سلام الله علیها به ایشان عرض کرد که بمانید و همه رفتند. داماد در منزل عروس ماند و در شب اول هم عروس به داماد صندوقی را داد وبه او عرض کرد که همه اموال من در اختیار شما باشد و این کار را خداوند انجام داد.
مفسران گفتند که رهبر باید خودش درد کشیده باشد و درد نداری را چشیده باشد، تا درد نداری و یتیمی را بداند.
پیامبر (ص) وقتی یتیمی را می دید، اشک از چشمانش سرازیر می شد و یتیم را روی زانویش می نشاند.
آیه نهم: یتیم را از خودت دور نکن و نرهان.
سائل یعنی فقیری که دست نیاز به سوی دیگران دراز می کند
چند جور فقیر داریم؛ یک سری رو دارند و دست پیش دیگران دراز می کنند و یک سری جوری رفتار می کنند که انگار نیازی ندارند؛ آن دسته از فقرایی که رو دارند و دست را جلوی دیگران دراز می کنند، سائل گویند.
آیه دهم: سائل را از خود نرهان.
آیه یازدهم: ای پیامبر نعمت هایی را که خداوند به تو داده یاد کن و نداری ها را به زبان نیاور.
باید در همه وقت و حال خدا را شاکر باشیم و شکر گزار خداوند باشیم.