بسم الله الَرحمن الرحیم
تفسیر سوره اِنشراح (الشَرح)
مدتی بود که وحی الهی نازل نمی شد و مخالفین پیامبر شایعه کرده بودند که خدا با پیامبر (ص) قهر کرده است.
می گفتند که خدا از دست پیامبر (ص) ناراحت است. در این موقع بود که سوره ضُحَی نازل شد و به دنبال آن نیز سوره انشراح نازل گردید.
فرمود: «نه خدا قهر کرده است و نه اینکه ناراحت است.»
سه موهبت الهی را در سوره ضحی آورده است که موهبت های مادی می باشد و سه موهبت را خداوند در سوره انشراح به رخ کشیده است که موهبت های معنوی می باشد، تا مخالفین سر جای خودشان بنشینند.
از نظر فقه شیعه ما در نماز بعد از سوره حمد فقط یک سوره را می توانیم بخوانیم، ولی در فقه اهل تسنن بعد ازسوره حمد می توانند یک سوره یا دو سوره یا بیشتر را بخوانند.
اما نکته قابل توجه این است که استثناءً اگر بعد از سوره حمد، سوره ضُحی خوانده شود، باید سوره اِنشراح را نیز بخوانیم.
در حدیث آمده است آن کسانی که اندوهگین و مصیبت زده هستند، سوره انشراح را زیاد بخوانند.
ترجمه آیات سوره انشراح:
آیه اول: ای پیامبر؛ آیا ما به تو روح بزرگ و سینه فراخ ندادیم؟
آیه دوم: آیا ما بارهای سنگین را که کمر شکن بود، از روی دوش تو برنداشتیم؟
آیه سوم: همان باری که بر پشت تو سنگینی می کرد.
آیه چهارم: و آیا آوازه تو را بلند نکردیم؟
آیه پنجم: به یقین با هر سختی آسانی است.
آیه ششم: مسلما با هر سختی آسانی هست.
آیه هفتم: پس هنگامی که از کار مهمی فارغ می شوی، به کار مهم دیگری بپرداز.
آیه هشتم: و به سوی پروردگارت توجه کن.
مسلمانان تا در این جهان هستند باید در حال تلاش و کار باشند و استراحت در بهشت و پس از مرگ است.
همه کارهای دنیا نیاز به حوصله و صبر دارد.
تعلیم و تربیت و تبلیغ و مدیریت و رهبری و ...، این کارها حوصله زیادی نیاز دارد.
به عنوان مثال معلمی که می خواهد به کودک درس بدهد، نیاز به حوصله فراوان دارد و اگر حوصله و سعه صدر نداشته باشد، در کارش موفق نیست.
برای تربیت هم همینگونه حوصله نیاز دارد.
در تبلیغ نیز همه پیامبران آمده اند تا پیام های خدا را تبلیغ کنند، ولی مردم فحاشی می کردند؛ سنگ می انداختند و ... ؛ اما پیامبران باید حوصله و صبوری و مدارا می کردند.
در حدیث داریم که پیامبر (ص) فرمود: «اذیت نشد پیامبری؛ آنچنان که من اذیت شدم.»
از زبان آقای بهشتی (مفسر قرآن) در خاطره ای تعریف کرد که روز عاشورا جهت عزاداری و دیدن هیأت به بازارتهران رفتم. در راه برگشت صدای حجت الاسلام آقای سید مهدی طباطبایی (ره) را از مسجدی که سر راهم بود، شنیدم که می گفت:
«ای پدرها و مادرها؛ فرزندان خود را نفرین نکنید.»
داستانی را تعریف کرد که یکی از شاعران یزدی که دیوان شعری هم دارد، دزد بود. روزی مادرش به او گفت: «روزی که برای من می آوری، حلال باشد.» و پسرش در ماه چند روز را کارگری می کرد تا روزی حلال بدست آورد و برای مادر ببرد و بقیه ماه را دزدی می کرد. مادر که می دانست پسرش دزدی می کند، در روز عاشورا داشت برای فرزندش دعا می کرد که فرزندش را دید. به او گفت: «شعری نساختی (یعنی شعری نسرودی)؟» پسرش به او گفت: «مادر شعری ساختم (سرودم) که سوختم.»
موسی بن عمران علیه السلام ساعتی بود که به پیامبری رسیده بود. به همراه همسرش در بیابان در بی راهه ای می رفتند تا دشمنان آنان را نبینند. در راه همسرش که باردار بود، درد زایمان برایش به وجود آمد که موسی بن عمران علیه السلام به همسرش گفت: «آتشی از دور می بینم.» به سوی نور رفت و دید که آتش نیست و نور است. صدایی شنید که ای موسی؛ ما تورا برای پیامبری انتخاب کردیم. من خدا هستم و جزء من خدایی نیست؛ مرا عبادت کن و برای من نماز به پا دار.
موسی بن عمران علیه السلام به خدا عرض کرد که خدایا؛ اگر من پیامبر هستم، به این چیزها نیاز دارم:
اولین چیزی که از خدا خواست، روح بزرگ و سینه فراخ بود که اگر به او توهین و بی احترامی شد، بتواند به کارش ادامه بدهد و از کوره در نرود.
خداوند به پیامبر ما فرمود: «مثل همه پیامبران باش و فقط مثل یونس نباش که قوم خود را نفرین کرد و طعمه نهنگ شد که در دل نهنگ به اشتباه خود پی برد و از اشتباه خود اظهار ندامت و پشیمانی کرد.»
در قرآن آمده است که ای پیامبر؛ شبها برخیز و ازما که خدا هستیم کمک بخواه. آیا ما روح تو را بزرگ نکردیم؟
شَرح یعنی چه؟ قصاب ها یک چاقو تیز دارند که با آن گوشت را لایه به لایه می کنند. به این لایه ها شرح گویند.
یک کلمه را وقتی برای ما توضیح می دهند، نیز شرح گویند.
از خدا بخواهیم به ما روح بزرگی بدهد.
قرآن می فرماید : «اگر می خواهید خدا شما را ببخشد، شما نیز ببخشید.»
روزی یک مرد شامی به مدینه آمد و سراغ امام حسن مجتبی علیه السلام را می گرفت. امام را به او نشان دادند. وقتی به امام رسید، شروع به توهین و فحاشی کرد. امام با خوش رویی به او فرمود: «از راه رسیده ای و خسته ای؛ به منزل من بیا و قدری غذا بخور و استراحت کن.» بعد از مدتی که مرد شامی می خواست از مدینه برود، به امام علیه السلام گفت: «قبل از اینکه به مدینه بیایم، زیر این آسمان از کسی که بیشتر بدم می آمد و نفرت داشتم، از شما بود و حال که دارم می روم، از کسی که بیشتردر این دنیا خوشم می آید، شما هستید.»
به تفسیر سوره برمی گردیم.
آیه اول: ای پیامبر؛ آیا ما سینه تورا گشاده نساختیم؟
«وِزر» یعنی سنگینی و وزیر کسی است که مسئولیت سنگینی بر عهده دارد.
آیه دوم: ای پیامبر؛ ما سنگینی ها را از تو برنداشتیم و چه سنگین بود توهین ها و مخالفت ها و بلاها و کارهایی که بر سر تو آوردند؟!
«ظَهر» یعنی کمر؛ پشت
آیه سوم: درد های کمر شکنی که تو تاب آوردی و چه پیروزی هایی که در جنگ ها برای تو آوردیم؟
می خواستند نام پیامبر(ص) از سر زبان ها بیفتد و او را از بین ببرند، ولی نام او در اذان بعد از نام خدا می آید.
محبوب ترین نام در عالم نام محمد است.
بعد از واقعه کربلا کسی نزد امام سجاد علیه السلام رسید و عرض کرد: «آیا شما در جنگ پیروز شدید یا دشمن؟»
امام به ایشان فرمودند: «برو و یک ساعت دیگر بیا.»
آن مرد رفت و یک ساعت دیگر که زمان اذان بود آمد و در زمان پخش اذان که نام پیامبر (ص) آمد، امام سجاد علیه السلام فرمودند: «خود ببین که پیروز جنگ کیست.»
خداوند می فرماید: «فرشته ها پیوسته درود می فرستند بر پیامبر(ص)، نام او و خاندان او را.»
اگر کسی حوصله داشته باشد، برکاتش چیست؟
اولین برکت: گشادگی چهره دارد و اگر به او بدی کنند او لبخند می زند و عصبانی نمی شود.
دومین برکت: مهربانی است؛ در حدیث است که پیامبر (ص) بیش از هرکسی به مردم لطف داشته است.
سومین برکت: عیب پوشی؛ کسی که حوصله زیاد داشته باشد، عیب مردم را علنی نمی کند و آشکار نمی سازد.
چهارمین برکت: بردباری و صبوری است که اگر در کسی نباشد نقاط ضعف دیگری را می بیند، ولی اگر کسی بردباری و صبوری داشته باشد، نقاط مثبت طرف را می بیند و خوبی های او را بیان می کند.
تمام بزرگان و فیلسوفان جهان معتقد هستند که اگر کسی انصاف داشته باشد، در تاریخ شخصیتی مثل پیامبر (ص) اسلام نیامده است که هم یتیم و هم فقیر و بی کس بود و خداوند اراده کرد که آوازه اش را جهانی کند.
اینها از برکات شرح صدر است: انصاف و مهربانی و عصمت و آرامش.
تفسیر آیات پنجم و ششم:
عُسر یعنی سختی
یُسر یعنی آسانی
از زمانی که رایانه به وجود آمده است، با تحقیق در قرآن، معمول شده است که معجزات عددی قرآن را بدست بیاورند.
مثل اینکه گفته اند در قرآن یوم به تعداد 365 عدد آمده و به تعداد روز های یکسال است.
یا اینکه در قرآن 12 بار کلمه عُسر و 36 بار کلمه یُسرآمده است و این بدان معنی است که در برابر هر سختی 3 برابر آسانی وجود دارد.
امام صادق علیه السلام از شخصی ثروتمند پرسید که شغل شما چیست؟
شخص گفت: «من شغلی ندارم؛ زیرا آن قدر وضع مالی ام خوب است که نیازی به کارکردن ندارم.
حضرت فرمود: «خداوند دوست دارد کسی را که کار می کند و از دسترنج خود به مستمندان و فقرا کمک کند.»
آیه هفتم: «فَانصَب» یعنی خودت را به زحمت بیانداز (از کار مهمی که فارغ شدی به کار مهم دیگری بپرداز.)
آیه هشتم: همه کارهایت با عشق به خدا باشد.
امیر المؤمنین حضرت علی علیه السلام وسایلی خریده بود و به منزل می برد؛ در راه شخصی به او رسید و خواست تا به حضرت کمک کند، ولی حضرت به او فرمودند که خداوند این صحنه را دوست دارد که فردی برای معاش خاندانش تلاش کند.
شخصی به امام باقر علیه السلام که مشغول کشاورزی بود، برخورد کرد و به ایشان عرض کرد: «اگر الآن عزرائیل جهت گرفتن جانتان بیاید، شما چه می کنی؟» ایشان فرمودند: «بهترین حالت برای جان دادن همین کار است که من انجام می دهم و حکم نماز خواندن و طواف کردن دارد و این عین عبادت است.»