سلام علیکم و رحمه الله
بسم الله الرحمن الرحیم
«الهی أَنْطِقْنِی بِالْهُدَی وَ أَلْهِمْنِی التَّقْوَی»
طبق روال در شبهای جمعه ، فرازی از آیات قرآن را انتخاب میکنیم. امشب موضوع (فرهنگ پوشیدگی یا برهنگی ) در سوره مبارکه اعراف، از آیه 19 تا 27 را میخوانیم. قرآن کریم تقریبا 260 قصه دارد که این اولین قصه قرآن است.
هنگامی که خداوند حضرت ادم و حضرت حوا را آفرید قبل از اینکه زندگی به این شکل آغاز شود، یک دوره تمرینی ، یک دوره آزمایشی مثل نظامیها که یک مانوری انجام میدهند تا اگر جنگ جدی اتفاق افتاد، بدانند که با چه مسائلی روبه رو خواهند شد. خداوند قبل از آنکه زندگی آدم و حوّا به صورت جدی در این کره خاکی آغاز شود، این دو نفر را به باغی به عنوان تمرین فرستاد.
« اعوذ بالله من الشیطان الرجیم»
« وَيَا آدَمُ اسْكُنْ أَنْتَ وَزَوْجُكَ الْجَنَّةَ»، ای آدم تو و همسرت در این باغ، اسکان پیدا کنید. فَكُلَا مِنْ حَيْثُ شِئْتُمَا»، هرچه میخواهید از میوههای این باغ مثل گلابی، انگور، سیب، موز، آلبالو .... میل کنید. « وَلَا تَقْرَبَا هَذِهِ الشَّجَرَةَ»، اما به این درخت ( که نمیدانیم آن درخت چه بوده است، هرچیزی ممکن بوده باشد ،مثلا درخت سیب) نزدیک نشوید که اگر نزدیک بشوید، « فَتَكُونَا مِنَ الظَّالِمِينَ»، از ستمکاران خواهید بود. یعنی خداوند یک دوره تمرینی در یک باغ با دستوراتی بسیار آسان وضع کرده بود ، و فرمود هر کاری میخواهید انجام دهید فقط به این درخت نزدیک نشوید،. شیطان از یک راهی، از یک روزنهای، از یک سوراخی وارد آن باغ شد و خودش را به آدم و حوّا رساند. « فَوَسْوَسَ»، یعنی آنها را تحریک کرد. کلمه (وسواس) در زبان عربی به این معناست که مثلا اگر در جایی طلا و جواهرات بسیاری باشد و هرکس دیگر این مقدار طلا را ببیند ، دلش بخواهد، ، عرب به آن میگوید: (وسواس) یعنی اگر آدمیزاد در رابطه با چیزهایی تحریک میشود ، مثلا در قدرت، در ثروت، در شهوت تحریک میشود، یعنی دلش میخواهد ، به آن میگوید وسواس، شیطان هر دو را ، هم آدم و هم حوّا را وسوسه کرد « فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّيْطَانُ»، یعنی شیطان هردوی آنها را تحریک کرد، « لِيُبْدِيَ لَهُمَا مَا وُورِيَ عَنْهُمَا مِنْ سَوْآتِهِمَا»، خب منظور شیطان چه چیزی بود که به این دو نفر یغنی آدم و حوّا نزدیک شد ؟ کلمه « سَوْآتِ» به چه معناست؟ خداوند ما انسانها را به دو جنس دختر و پسر ، مرد و زن آفریده است که برای بقای نسل ما یک ابزارآلاتی در جنس مذکر و جنس مونث قرار داده است، و ما انسانها را هم طوری آفریده است که تمایل به پیدا شدن آن ابزارها نداریم یعنی، یک اندامی در بدن که در خانم ها به یک شکل و در آقایان به شکل دیگری است و بشر دوست ندارد که پیدا شود به آن میگویند « سَوْآتِ». شیطان خواست که آن اندام برهنه باشد. حدیث داریم که خداوند پوشیدگی را و شیطان برهنگی را دوست دارد. هرکه هوادار خداست، دنبال پوشیدگی است و هرکس شیدای شیطان است، طرفدار برهنگی است.
شیطان به این دو نفر یعنی آدم و حوا گفت: آیا میدانید چرا خداوند خوردن میوه این درخت را ممنوع کرده است؟ آدم و حوا گفتند: نه، نمیدانیم. شیطان گفت: « وَقَالَ مَا نَهَاكُمَا رَبُّكُمَا عَنْ هَذِهِ الشَّجَرَةِ»، خداوند خوردن میوه این درخت را ممنوع نکرده است، « إِلَّا أَنْ تَكُونَا مَلَكَيْن»، چرا که اگر آن را بخورید، فرشته میشوید، آدم و حوّا هم گفتند :اینکه خیلی خوب است فرشته شویم ، چرا که فرشتهها مطیع و معصوم و پاک هستند. « أَوْ تَكُونَا مِنَ الْخَالِدِينَ» این درخت یک خاصیت دیگر هم دارد، اگر از میوه این درخت بخورید، هرگز نمیمیرید. آدم و حوّا با شنیدن این مطلب گفتند خب این هم بسیار خوب است که هیچوقت نمیریم.
آقایان شما شیطان را میشناسید؟ شیطان یک جوری با ما حرف میزند که ما تحت تاثیرش قرار میگیریم، چیزی را که خداوند فرموده ا حرام است را یک طوری حلال میکند که ما باور میکنیم. خیلی مراقبت لازم است تا فردی فریب شیطان را نخورد. چرا که شیطان شیرین حرف میزند، در حدیث داریم که وقتی شیطان به آدم و حوّا نزدیک شد، ابتدا یک موسیقی اجرا کرد و دل پدر و مادر ما را برد، سپس یک سخنرانی در رابطه با خواص همان میوهای که خداوند گفته است نخورید، ایراد کرد.
کتابی در آستان قدس رضوی چاپ شده است که رساله دکتری یک پروفسور هندی در انگلستان است به نام (گیاهان در قرآن)، که کتاب بسیار خوبی است. در قرآن نام پنجاه میوه و گیاه آمده است، این پروفسور هندی در رابطه با این پنجاه گیاه و میوه که در کتاب آسمانی ما آمده است، تحقیق کرده است، سرگذشت و خواص آن گیاه و میوه را تعریف کرده است. در این کتاب آمده است تولید انگور در جهان 20 میلیون تن است، آدمها از این 20 میلیون تن، 15 میلیون تن را به شراب تبدیل میکنند، یعنی همان کاری که خداوند فرموده است، نکن!! 2 میلیون تن هم به صورت کشمش . ما آدمها دقیقا میرویم آن چیزی را که خداوند گفتهاست نکن، متاسفانه انجام میدهیم.
«وَقَاسَمَهُمَا»، شیطان آن دو نفر را قسم داد، یکی از ابزارهای شیطان برای قانع کردن ما، قسم خوردن است، میگوید: به خدا این کار خوب است، اینکار را بکن. ما هم که خدا را قبول داریم، با خود میگوییم: پس حتما راست میگوید. « وَقَاسَمَهُمَا إِنِّي لَكُمَا لَمِنَ النَّاصِحِينَ» شیطان به ما میگوید: به خدا من دلسوز شما هستم. « فَدَلَّاهُمَا بِغُرُورٍ»، غرور به معنای فریب است، شیطان آدم و حوّا را گول زد، فریب داد. آدم و حوّا گفتند چه کنیم؟ این فرد که بسیار تعریف میکند، میگوید اگر بخورید فرشته میشوید، اگر بخورید عمرتان طولانی میشود، اگر بخورید قدرت پیدا میکنید و آخر سر هر دو تصمیم گرفتند که بخورند. یهودی ها میگویند: حوّا ، آدم را گول زد ولی قرآن میگوید: خیر هر دو باهم گول خوردند. « فَلَمَّا ذَاقَا الشَّجَرَةَ»، وقتی به آن میوه گاز زدند و فقط چشیدند، (ذوق) یعنی چشیدند، « بَدَتْ لَهُمَا سَوْآتُهُمَا»، آدم و حوّا زمانیکه از چیزی که خداوند گفته بود نخورید، خوردند، لباسهایشان ریخت، اندامشان آشکار شد، «وَطَفِقَا يَخْصِفَانِ عَلَيْهِمَا مِنْ وَرَقِ الْجَنَّةِ»، (ورَق) یعنی برگ درخت، (ورِق) یعنی اسکانس و هر دو عبارت هم در قرآن آمده است. کلمه (ورِق) در سوره کهف آمده است و کلمه (ورَق) به معنای برگ درخت هم در اینجا آمده است. آدم و حوّا حیا داشتند، برگ درختان را به هم وصل کردند و به صورت پارچهای درآوردند و دور خودشان گرفتند، « وَنَادَاهُمَا رَبُّهُمَا»، پروردگارشان آنها را صدا زد، « أَلَمْ أَنْهَكُمَا عَنْ تِلْكُمَا الشَّجَرَةِ»، آیا من به شما نگفتم از این درخت نخورید؟ « وَأَقُلْ لَكُمَا إِنَّ الشَّيْطَانَ لَكُمَا عَدُوٌّ مُبِينٌ»، من نگفتم به شما که شیطان دشمن شماست؟
چهارده بار در قرآن آمده است که شیطان دشمن است، حواست را جمع کن!! چشمت را باز کن!! پدر و مادر ما هم، خیلی زود غصه دار شدند و دست به سمت آسمان بلند کردند و از خداوند عذرخواهی کردند. « قَالَا رَبَّنَا ظَلَمْنَا أَنْفُسَنَا»، گفتند: پروردگارا ما به خودمان بد کردیم، تو خدای خیلی خوبی هستی، این همه میوه را که برای ما آفریده بودی و فرموده بودی میل کنید را رها کردیم و از درختی خوردیم که نهی شده بودیم. « وَإِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنَا»، اگر تو ما را نیامرزی، «وَتَرْحَمْنَا»، اگر تو به ما رحم نکنی، « لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ»، ما از زیانکاران خواهیم شد، خدایا ببخش.
توجه کنید که این دوره ، دوره آزمایشی بود و نه زندگی جدی، مثلا در یک اداره از شما میخواهند که دو ماه کار کنید تا کار شما را ببینند، « قَالَ اهْبِطُوا»، خداوند هم به هر سه نفرشان فرمود که از این باغ بیرون بروید. « بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ»، از این به بعد دشمنی بین شیطان و شما و بین خودتان خواهد بود، زاد و ولد خواهید کرد و دشمنی بین شما خواهد بود. « وَلَكُمْ فِي الْأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ»، قرارگاهتان هم کره زمین خواهد بود، « وَمَتَاعٌ إِلَى حِينٍ»، تا قیامت از این کره زمین بهره برداری کنید. « قَالَ»، خداوند فرمود، « فِيهَا تَحْيَوْنَ»، اینجا زندگی خواهید کرد، «وَفِيهَا تَمُوتُونَ »، و اینجا خواهید مرد، « وَمِنْهَا تُخْرَجُونَ »، روز قیامت هم از همین خاکها، از همین قبرها برای پاسخ دادن بیرون خواهید آمد.
از اینجا به بعد دو آیه آمده است که اولش با عبارت « يَا بَنِي آدَمَ» به معنای ای آدمها آغاز شده است، تا حالا داستان در مورد آدم بود، از اینجا به بعد در مورد ما آدمها ، ما فرزندان آدم است، «يَا بَنِي آدَمَ قَدْ أَنْزَلْنَا عَلَيْكُمْ لِبَاسًا» ، ما این لباس را از آسمان برای شما فرستادیم، خب همه ما میدانیم که لباس از آسمان نیست، لباس یا از پنبه است که از زمین است یا از پشم است که آن هم از گوسفند و از زمین است و ... چرا خداوند فرموده است مثل اینکه قرآن را نازل کردیم، لباس را نازل کردیم، بزرگان و مفسران ما فرموده اند که به این معناست که لباس ، انسان را آسمانی میکند، معنوی میکند، قداست میبخشد، برهنگی انسان را به گرگها شبیه میکند، مُلکی میکند، زمینی میکند، بیچاره میکند، آفریدگار مهربان یک سوغاتی برای آقایان، برای خانمها، برای سعادت همه فرستاده است که اسمش لباس است. خدایا لباس برای چیست؟ « يُوَارِي سَوْآتِكُمْ»، این لباس برای این است که این اندام جنسی شما پوشیده باشد، خدا شما را برای منظور مهمی آفریده است، شما با نهنگها فرق دارید، با شیرها فرق دارید، با گرگها فرق دارید، شما برترین مخلوق خدا هستید، آنگونه که خداوند میپسندد باید زندگی کنید، در بعضی از کشورهای اروپایی یک شهرکهایی ، یک جزایری وجود دارد که مردم از آنجاها بازدید میکنند، ورود به آن شهرکها بلیطی است، منتها مبلغ بلیط مراجعه کنندگان فرق دارد، مبلغش به تعداد لباسهایی که آن آدم پوشیده است، بستگی دارد، مثلا هفت لباس پوشیده است، هفت دلار باید بدهد، اگر کتش را در ماشین بگذارد، شش دلار، اگر جورابش را هم در بیاورد، پنج دلار و .....، ریشه این چیست؟ خداوند میگوید این همان تحریک شیطان است، اتفاقاتی که در این سه ماه در کشور ما افتاده است، یک دلیلش این است که دشمن روی مسئله حجاب تمرکز کرده است، یکی از مسائلی که دشمن هدف گرفته است همین حجاب است، استعمارگریهای فرانسه چگونه الجزایر ، یک کشور مسلمان را به سلطه خود درآورند؟ فرانسه از حجاب شروع کرد، کتاب (انقلاب الجزایر) را بخوانید، این جمله در آن کتاب است که هر چادری که از سر زن مسلمانی در الجزایر روی زمین میافتاد، فرانسه یک قدم جلو میآمد، معلوم است اگر حجاب نباشد، به دنبال آن حیا نیست، عفت نیست، غیرت نیست، اراده نیست. خدا رحمت کند شهید مطهری را به دانشجویان میگفت: این کتاب مرحوم آیتی (تاریخ آندلس) چاپ دانشگاه تهران را بخوانید، در غرب اروپا ، در اسپانیا ، مسلمانان چند صد سال این کشور دست آنها بود، چه اختراعاتی، چه اکتشافاتی، چه تحقیقاتی، چه مساجدی ... داشتند، اروپاییها تصمیم گرفتند مسلمانان را درهم بکوبند و با دو ابزار زن و شراب به نتیجه هم رسیدند، دختران مسیحی را آرایش میکردند و به محلههای مسلمان نشین میفرستادند، مسلمانان آرام آرام آن حساسیت را از دست دادند، شراب خوش طعم را رایگان در اختیار جوان مسلمان قرار میدادند، ، چند دهه نگذشته بود که مسلمانان دیگر نشانهای از غیرت، نشانهای از همت، نشانهای از استواری نداشتند، الان مسجدهای اسپانیا به کلیسا تبدیل شده است. آقایان، خواهران، برادران ، ما وارث چنین تاریخی هستیم، چنین سیلیهایی در تاریخ خوردیم، اگر دوباره چنین کلاههایی سرمان برود، خداوند ما را مواخذه خواهد کرد. خطاب خداوند را یکبار دیگر بخوانیم، « يَا بَنِي آدَمَ قَدْ أَنْزَلْنَا عَلَيْكُمْ لِبَاسًا يُوَارِي سَوْآتِكُمْ»، از آسمان، ما این لباس را برای شما فرستادیم تا اندام خود را بپوشانید، آن غریزه را هم با ازدواج ارضاء کنید، بدون ازدواج همه راهها بیراهه است، علاوه بر این لباس ، یک فایده دیگر هم دارد، «وَرِيشًا»، ریش یعنی زینت، لباس علاوه بر آنکه اندام ما را میپوشاند، ما را آراسته میکند، زینت میبخشد، « وَلِبَاسُ التَّقْوَى ذَلِكَ خَيْرٌ»، و غیر از این بدن، دلتان هم لباس لازم دارد و آن لباس تقوا است که بهتر است، پس خودتان را کنترل کنید، فکر گناه نکنید، نقشه گناه نکشید، تحت تاثیر وسوسههای شیاطین قرار نگیرید، « ذَلِكَ مِنْ آيَاتِ اللَّهِ لَعَلَّهُمْ يَذَّكَّرُونَ»، این از نشانههای خدا است، آیا انسانها عبرت میگیرند؟ (لَعَلَّ) به معنای شاید است، معلوم است وسوسههای شیطان آنقدر جاذبه داردکه خداوند میفرماید شاید پند بپذیرد.
«يَا بَنِي آدَمَ» یعنی ما، فرزندان آدم، «لَا يَفْتِنَنَّكُمُ الشَّيْطَانُ»، نکند شیطان شما را گول بزند، «كَمَا أَخْرَجَ أَبَوَيْكُمْ مِنَ الْجَنَّةِ»، همانطور که پدر و مادر شما را از آن باغ بیرون کرد، ممکن است شما را هم از باغ سعادت بیرون کند. مثلا من مسجدی بودم، من هیئتی بودم، من پاکیزه بودم و الان با این کار شیطان آلوده شدم، نکند گول شیطان را بخوریم. شیطان چکار کرد؟ « يَنْزِعُ عَنْهُمَا لِبَاسَهُمَا»، لباس آن دو نفر را از آنها گرفت، همان چیزی که من از آسمان برای شما فرستادم. «لِيُرِيَهُمَا سَوْآتِهِمَا»، تا این چشمهایشان به آن اندام بیفتد که اگر این اتفاق بیفتد، دیگر مسجد و خداوند و قرآن و معنویت را فراموش میکنند، میلیونها فیلم و عکس تحریک کننده در فضای مجازی وجود دارد، چکار کنیم ؟ یک راه دارد، آن هم بندگی است. یعنی با خدا حرف بزنیم و بگوییم: که خدایا تو مالک منی، من مملوک توام، خدایا تو صاحب منی، من هر آنچه تو بگویی گوش میکنم، این سعادت در سایه بندگی است. «إِنَّهُ يَرَاكُمْ هُوَ وَقَبِيلُهُ مِنْ حَيْثُ لَا تَرَوْنَهُمْ»، شیطان از یک زاویهای که شما توجه ندارید به موضوع نگاه میکند، مثلا میگوید : مگر زیبایی بد است؟ شیطان میگوید اگر فلان جور لباس بپوشی زیباتری، انسان میماند که به حرف شیطان گوش بدهد یا به حرف رحمان ؟ رحمان میگوید زیباییهایت را برای اهلش بگذار، به همه نشان نده، به حرف کدام باید گوش دهد؟
خانمها ، آقایان آیا طرفداران شیطان بیشتراند یا طرفداران رحمان ؟ بله طرفداران شیطان بیشتر هستند، چند دلیل دارد، یکی از آنها این است که شیطان میگوید آزادی ولی رحمان میگوید بندگی!! شیطان میگوید هرپولی را میخواهی بردار، هر فیلمی را که میخواهی ببین، هرکس را میخواهی ببوس ... ولی رحمان میگوید: نه ،این کلمه گناه است، غیبت گناه است، این فیلم حرام است، این پول حرام است، لذا طرفداران شیطان زیاد میشوند، چرا که آدمها دوست دارند هرکاری که میخواهند بکنند.
موسی ابن جعفر علیهالسلام از کنار خانهای رد میشدند، دیدند از درون آن خانه صدای رقص و آواز میآید، کنیز آن خانه به بیرون آمده بود تا ظرف زباله را به بیرون بگذارد و برود، موسی ابن جعفر علیهالسلام از آن کنیز پرسیدند صاحب این خانه آزاد است یا بنده؟ این کنیز هم متوجه کلام امام نشد، گفت: نه آقا، آزاد است، ایشان از اشراف هستند، امام هفتم علیهالسلام فرمودند: درست است، درست است، اگر بنده میبود به راه و رسم بندگی عمل میکرد. صاحب خانه دید این کنیز دیر آمد، از او پرسید: کجا بودی ؟ کنیز گفت: یک رهگذری سوالی از من پرسید، صاحب خانه پرسید: چه سوالی از شما کرد؟ گفت: پرسید صاحب این خانه آزاد است یا بنده ؟ گفت: تو چه گفتی؟ کنیز گفت: من گفتم آزاد است. صاحب خانه زد توی سرش، پا برهنه در کوچهها دوید و موسی ابن جعفر علیهالسلام را پیدا کرد و خودش را انداخت روی پاهای امام هفتم و عذرخواهی کرد، ای پسر پیغمبر غلط کردم، من میخواهم بنده باشم.
مولی متقیان حضرت علی علیهالسلام میفرماید: بالاترین افتخار من بندگی است.
بندگی کن تا سلطانت کند تن رها کن تا همه جانت کنند.
«إِنَّا جَعَلْنَا الشَّيَاطِينَ أَوْلِيَاءَ لِلَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ»، ما شیاطین را سراغ آنهایی میفرستیم که یا ایمان ندارند یا ایمانهایشان ضعیف است. اگر میخواهید گول شیطان را نخورید، ایمانهایتان را تقویت کنید. سوره نساء آیه 136 میفرماید: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا آمِنُوا»، یعنی ای کسانی که ایمان آوردهاید، این مقدار ایمان با این سیل بنیان کن ، کم است، تقویت کنید.
خدایا به حق اولیاءات که ما اینجا در جوارشان صحبت کردیم، نماز خواندیم، ما را به خودمان وا مگذار. شر اشرار و بدخواهان را به خودشان برگردان. خدایا پدر و مادرها، معلمان، علما که ما را مسلمان و شیعه تربیت کردند، بر سفره احسانت میهمان بفرما. خدایا بچههایمان را در یوم القیامه از بهترین مسلمانان تربیت بفرما. بیماران لباس شفا بپوشان. وسیله ازدواج، اشتغال، مسکن برای جوانها فراهم بفرما. رهبر عزیزمان، کشور عزیزمان، مردم عزیزمان را از هر گزندی به دور بدار. نثار ارواح مومنین، مومنات، شهیدان در آستانه سالروز شهادت شهید عزیز، قاسم سلیمانی هستیم، این شهید عزیز، گذشتگان این جمع و روح بلند امام خمینی صلواتی تقدیم بفرمایید.