بسم الله الرحمن الرحیم
ماه مبارک رمضان ودر آستانه شب قدر
در چنین روزی یعنی هفدهم ماه مبارک رمضان اولین جنگ پیامبر (ص) یعنی جنگ بدر رخ داده است.
خداوند در سوره انفال گزارش این جنگ را برای ما بیان فرموده است.
معنایش این است که مسلمانان تا آخر الزمان باید این قصه را بخوانند.
در این جنگ درسهایی است برای الهام گرفتن مسلمین در همه روزگاران و باید مسلمین فرا بگیرند ودر روزگار خود بهره برداری کنند.
تفسیر سوره انفال آیات ۷ تا ۱۴
مسلمانان دو دسته بودند :مهاجرین وانصار
مهاجرین از مکه هجرت کرده بودند و انصار مسلمانان مدینه بودند که به مهاجرین پناه دادند. قرآن کریم از هر دو گروه تعریف کرده است.
مهاجرین مسلمانان مکه بودند که خانه وکاشانه خود را رها کرده و به مدینه آمده بودند وبه جرم مسلمانی ، مشرکین دارایی های آنها را تصاحب کرده بودند.
پیامبر (ص) فرمودند: «ما حق داریم تقاص کنیم.»
کاروان تجاری به سرپرستی ابوسفیان از مکه راهی سرزمین های شام شد که سرمایه کاروان ۵۰ هزار اشرفی یا هزار مثقال طلا بود واعضای کاروان حدود ۴۰ نفر بودند.
مردم قریش سالانه دو سفر تجاری داشتند؛ یک سفر به شامات وفلسطین ویک سفر به جنوب به یمن....لِإیلافِ قُرَیشٍ...إیلافِهِم رِحلَةَ الشِّتاءِ وَ الصَّیفِ
ابوسفیان با کاروان تجاری در حال برگشت از سفر تجاری بودند ومسیر برگشتشان از نزدیک مدینه بود.
پیامبر (ص) به یارانشان دستور دادند که آماده شوید تا در مسیر کاروان تجاری برویم و تقاص کنیم. یعنی در عوض اموالی که داریم ودر مکه اجازه دسترسی نمی دادند، از اموال کاروان تجاری بر داریم.
۳۱۳ نفر آماده شدند برای اینکه جلوی کاروان را گرفته وتقاص کنند و دارایی هایشان را که به ستم بلوکه شده بود، از این کاروان پس بگیرند.
جاسوسان ابوسفیان خبر را به گوش او رساندند. ابوسفیان هم از راه دیگری برای رساندن کاروان به مکه اقدام کرد.
و کسی را با اسب تندرو به مکه فرستاد تا همه را خبر کند که مسلمانان به جنگ شما آمده اند وشما مهیای جنگ شوید.
قاصد ابوسفیان خبر را رساند و البته یک زن خوابی دیده بود و باعث سرعت گرفتن کار شد و یک لشکر ۹۵۰ نفری با اسلحه وامکانات زیاد مهیا شد و به سمت مدینه حرکت کردند.
مسلمانان حدود ۳۰۰ نفر بودند و تعداد مشرکین سه برابر بوده ومسلمانان ۲ اسب داشتند و مشرکین ۱۰۰ اسب داشته اند و حتی مسلمانان به تعداد اسلحه نداشتند و از ۳۰۰ نفر تقریبا ۷۰ نفر اسلحه داشتند.
مسلمانان مطلع شدند که لشکری از مکه برای جنگ با آنها می آید.
پیامبر(ص) اصحاب را جمع کرده وبا آنها مشورت فرموده وبه ایشان فرمودند: «جبرئیل خبر آورده شما بین مواجهه با کاروان تجاری و لشگر نظامی کدام را انتخاب می کنید؟ ولی خدا بیشتر دوست دارد شما با لشکر نظامی روبرو شوید.»
پیامبر (ص) مقابله با لشکر نظامی را انتخاب فرمودند .۱۳ سال مشرکین مسلمانان را آزار واذیت کردند و الآن که کمی مسلمانان قدرت پیدا کرده بودند، باید برای جلوگیری از اذیت های بعدی زهر چشمی از کفار می گرفتند.
کاروان تجاری از کنار دریا فرار کرده وخودشان را به مکه رسانده بودند.
در منطقه ای به نام بدر، تقریبا در 153 کیلومتری مدینه که منطقه ای کوهستانی است، محل جنگ بود. مشرکان در قسمت بالای کوه و مسلمانان در قسمت پایین کوه قرار گرفته بودند.
چند عامل باعث ضعف روحیه لشکر اسلام بود. اولین عامل تعداد نفرات بود که یک سوم کفار بودند. دومی تسلیحات که یک چهارم و از لحاظ اسب یک پنجاهم کفار بود.
و سوم از نظر منطقه جنگی، چون مسلمانان در پایین قرار گرفته بودند، مکان مناسبی نداشتند ومشکل چهارم اینکه زیر پای مسلمانان رمل بود و باعث می شد پایشان در شن ها فرو برود در صورتی که زیر پای مشرکین سنگ وسفت بود.
ولی با وجود این موانع خداوند به کمک مسلمانان آمد و اولین کمک نزول باران بود و دومین کمک خداوند خواب را در شب قبل برای آرامششان بر آنان مستولی کرد که بتوانند قدرت خود را جمع کنند.
کمک بعدی اینکه خداوند فرشتگان را به کمک رزمندگان فرستاد. در نتیجه مشرکین جمعیت مسلمانان را زیاد می دیدند و ترس زیادی در دل مشرکین افتاد.
ابتدا جنگ انفرادی شروع شد که جوان ترین جنگجوی مسلمانان علی بن ابیطالب (ع) بود. حضرت علی (ع) و حضرت حمزه سلام الله علیه ویک نفر دیگر نماینده برای جنگ تن به تن شدند.
فرمانده لشکر مشرکین ابوجهل بود. مشرکین برای ابوجهل پیام فرستادند که کاروان تجاری به سلامت به مکه برگشته، شما هم جنگ نکنید وبرگردید ولی او گفت: «برای ما بد است و نفرات ما بسیار است وبرای ما فرار از جنگ عار است.»
ابوجهل وقتی دید سه تا پهلوانش از سه نفر از لشکر اسلام شکست خورده، دستور جنگ عمومی داد.
باران باعث شد زیر پای مسلمانان که رمل بود سفت شود وزیر پای کفار که سنگ بود لیز شود.فرشتگان هم به کمک آمده بودند.
مسلمانان توانستند در این جنگ هفتاد وچند نفر از مشرکین را بکشند وهفتاد وچند نفر را به اسارت بگیرند و همان پولی که می خواستند از کاروان تجاری به دست بیاورند، با فروش این اسرا بدست آوردند.
از مسلمانان فقط ۱۴ نفر شهید شدند.
روحیه لشکر اسلام با یقین به وجود و امداد خدا بالا رفت.
«إذ تَستَغیثونَ رَبَّکُم» ...به یاد بیاورید آن روز را....این روز قصه ای دارد که
به درد شما می خورد. مسلمانان فلسطین ولبنان و همه مسلمانان عالم که قرآن می خوانید، به گوش باشید.
«إذ تَستَغیثونَ رَبَّکُم»...به یاد آورید آن هنگامی که از خدا کمک خواستید...
مسلمانان به سفارش پیامبر (ص) شروع به دعا کردند.
دعای خالی نه...به جبهه آمده ودعا می کردند.
خداوند چه کرد؟ «فَاستَجابَ لَکُم اَنِّی مُمِدُّکُم بِألفٍ مِنَ المَلائِکَةِ مُردِفینَ»
خدا دعای شما را مستجاب کرد. من برای شما کمک فرستادم ،هزار فرشته ای که مرتب و با صف در جبهه حضور پیدا کردند.
«وَ ما جَعَلَهُ اللهُ إلّا بُشرَی» ...من فرشتگان را فرستادم تا به شما بشارت پیروزی بدهند.
«وَ لِتَطمَئِنَّ بِهِ قُلوبُکُم»... فرشته ها آمده اند تا دل شما را محکم کنند.
«وَ ما النَّصرُ إلّا مِن عِندِ اللهِ»...البته پیروزی از آن فرشته ها نیست. فقط پیروزی از طرف خداست. فرشته ها آمده اند به شما روحیه بدهند.
«إنَّ اللهَ عَزیزٌ حَکیمٌ»
از این آیه می آموزیم که امدادهای الهی در روزهای سخت را به خاطر داشته باشیم.
در جنگ هشت ساله مان چقدر اتفاق می افتاد جمعیت و قوای جنگی و موقعیت ما ضعیف بود، ولی با توکل بر خدا وتوسل به ائمه علیهم السلام پیروز شدیم.
جنگ بدر این را به ما می گوید.
درس دوم...با اینکه خداوند بدون دعا می تواند به ما چیزی بدهد، ولی این دعا یک مکتب تربیتی است. با اینکه خدا نیازهای ما را می داند، باز فرموده... اُدعونی....در این دعا کردن دل ما صاف می شود و گناهانمان پاک وحاجاتمان روا می شود وخدا اینگونه برای ما می پسندد.
این آیه به ما میگوید که فرشتگان در زندگی ما انسانها تأثیر دارند.
در سوره قدر داریم که در شب قدر فرشتگان نازل می شوند.
در قرآن بیش از صد موضع راجع به فرشتگان صحبت شده است.
ما باید فرشتگان را بشناسیم. خیالی وخرافی نیستند. فرشتگان در زندگی ما تأثیر دارند . فرشتگان اعمال ما را می نویسند. فرشتگان برای آمرزش ما دعا می کنند ودر مشکلات به داد ما می رسند ودر این آیات هم این نکته هست.
درس دیگر در حرکت های رزمی ونظامی، نظم وانضباط لازم است. نباید لشکر اسلام پریشان وپراکنده باشد. خداوند هزار فرشته را فرستاده، ولی نه در هم و برهم، بلکه به صورت «مُردِفینَ» وبه ردیف، پس معلوم است که نظم در همه کارها به خصوص در جنگ شرط است.
این آیه به ما می فهماند که امداد های الهی بر اساس حکمت است...«عَزیزٌ حَکیمٌ»...
«إذ یُغَشّیکُمُ النُّعاسَ أمَنَةً مِنهُ»...به یاد آورید آن هنگامی را که خداوند خواب آرامی را بر شما مستولی کرد.
«وَ یُنَزِّلُ عَلَیکُم مِنَ السَّماءِ ماءً»....از آسمان برای شما باران نازل کرد.
«لِیُطَهِّرَکُم بِهِ» ....تا شما را با آن پاک کند.
«وَ یُذهِبَ عَنکُم رِجزَ الشَّیطانِ»....وسوسه شیطان را از شما بزداید.
«وَ لِیَربِطَ عَلَی قُلوبِکُم»....دلهای شما را هم محکم کند.
«وَ یُثَبِّتَ بِهِ الأقدامَ»...قدمهایتان هم استوار گردد.
این کارها را خدا انجام داده است.
مثل عملیات والفجر ۸ که می گویند یقین کردیم دست الهی با ماست.
این آیه به ما می فهماند با امداد الهی در برابر دشمن مسلح وانبوه هم می توان آرامش داشت.
در سخنان سید حسن نصرالله بود که ایشان گفته بودند در جنگ ۳۳ روزه پیامهای آقا برایمان امید بخش بود وآقا به آنها فرموده بودند که به مسجد جمکران رفته وبرای پیروزی شما دعا کردم.
حضور در جبهه شرط است ووقتی دعا به آن اضافه می شود محصولش پیروزی است.
این آیه می فهماند اگر ایمان وصبر باشد خداوند عوامل طبیعی را در اختیار رزمندگان قرار می دهد؛ مثل باد وباران.
«إذ یوحی رَبُّکَ إلَی المَلائِکَةِ»....به یاد آورید آن هنگامی که خداوند به فرشتگان وحی فرستاد.
«أنّی مَعَکُم» ....من با شما هستم.
«فَثَبِّتُوا الَّذینَ ءَامَنوا»....مؤمنان ومسلمانان را ثابت قدم نگه دارید.
«سَاُلقی فی قُلوبِ الَّذینَ کَفَرُوا الرُّعبَ»....من به زودی در دلهای کافران ترس می اندازم.
ترس یکی از لشکریان خداست.
ابوجهل و پهلوانان مشرکین کشته شدند وبقیه هم روحیه خود را از دست دادند.
«فَاضرِبوا فَوقَ الأعناقِ»....فرشته ها به رزمندگان اسلام می گفتند که بالای گردنهایشان را بزنید.
«وَ اضرِبوا مِنهُم کُلَّ بَنانٍ»...سر انگشتان آنها را بزنید...دستانشان را بزنید تا نتوانند بجنگند.
«ذَلِکَ بِأنَّهُم شاقّوا اللهَ وَ رَسولَهُ»...به خاطر اینکه آنها از روی سرکشی با خدا ورسولش در افتاده اند.هر کس با خدا ورسول در بیفتد محکوم به شکست است.
هر که با آل علی (ع) در افتاد ور افتاد.
جنگ با خدا پایانش نابودی است.
«وَ مَن یُشاقِقِ اللهَ وَ رَسولَهُ» ....هرکس ستیزه کند با خدا ورسولش
«فَإنَّ اللهَ شَدیدُ العِقابِ»....باید بداند تنبیه وعذاب خدا سخت وسنگین است.
«ذَلِکُم فَذوقوهُ»....ای مشرکان بد، این کشته شدنها واسارت وذلت برای دنیای شماست.
«وَ أنَّ لِلکافِرینَ عَذابَ النّارِ»...عذاب آتش جهنم هم برای آخرتتان است.
از این آیه آخر هم این درسها را می گیریم:
درس اول: قهر الهی نتیجه سرکشی وطغیان تبهکاران است وگرنه خدا مهربان است وآنها خودشان باعث این رفتار شدند.
درس دوم: مخالفت با رسول خدا مخالفت با خداست.
درس سوم: سنت خدا این است که هر کس با حق در افتاد، نابود می شود.
درس آخر: کافران هم در دنیا سیلی می خورند و هم در آخرت.
باید سر سفره قرآن نشست وبرای زندگی امروز درس بگیریم.
خداوندا؛ شیرینی آیات کتابت را به ما بچشان. آنچه از روی لطف وکرمت به بندگانت می دهی به ما هم مرحمت بفرما.
الهی آمین