۲۹۳۷

اِنفِجارُ البِحارِ

الكتاب :

وَ إِذَا الْبِحارُ فُجِّرَتْ».۱

وَ إِذَا الْبِحارُ سُجِّرَتْ».۲

التّفسير:

في تفسير الآلوسي «روح المعاني» في قولهِ تعالى : «و إذا البِحارُ فُجِّرَتْ» : فُتِحت و شُقّقت جوانبها فزال ما بينها من البرزخ و اختلط العذب بالاُجاج و صارت بحرا واحدا. و روي أنّ الأرض تنشف الماء بعد امتلاء البحار فتصير مستوية أي في أن لا ماء. و اُريد أنّ البحار تصير واحدةً أوّلاً ثمّ تنشف الأرض جميعا فتصير بلا ماء.۳
و في قوله تعالى : «و إذا البِحارُ سُجِّرَتْ» : أي اُحميت بأن تغيض مياهها و تظهر النار في مكانها ؛ و لذا ورد على ما قيل أنّ البحر غطاء جهنّم. أو ملئت بتفجير بعضها إلى بعض حتّى يكون مالحها و عذبها بحرا واحدا. من سَجَرَ التنّورَ إذا ملأه بالحطب ليحميه.۴
و في الميزان في تفسير القرآن : قوله تعالى : «و إذا البِحارُ فُجِّرَتْ» قال في المجمع : التفجير خَرق بعض مواضع الماء إلى بعض على التكثير. و منه الفجور لانخراق صاحبه بالخروج إلى كثير من الذنوب. و منه الفجر لانفجاره بالضياء. انتهى. و إليه يرجع تفسيرهم لتفجير البحار بفتح بعضها في بعض حتّى يزول الحائل و يختلط العذب منها و المالح و يعود بحرا واحدا. و هذا المعنى يناسب تفسير قوله: «و إذا البِحارُ سُجِّرَتْ» بامتلاء البحار.۵

۲۹۳۷

منفجر شدن درياها

قرآن :

«و آن گاه كه درياها شكافته شوند».

«و آن گاه كه درياها آتش گيرند».

تفسير :

در تفسير الآلوسى(روح المعانى)، ذيل آيه «و آن گاه كه درياها شكافته شوند»، آمده است : گوشه و كنار آنها باز و شكافته شود و فاصله ميان آنها از ميان برود و آبهاى شور و شيرين با هم در آميزند و همگى يك دريا شوند. روايت شده است كه بعد از پُر شدن درياها، زمين آب را در خود فرو مى برد و در نتيجه، درياها صاف و هموار و خشك مى شوند. مراد اين است كه درياها ابتدا يكى مى شوند و سپس زمين همه آبها را در كام خود فرو مى برد و بى آب مى شوند.
آيه «و آن گاه كه درياها آتش گيرند» به اين معناست كه آب درياها فرو مى رود و به جاى آنها آتش پديد مى آيد. از همين رو، به روايتى گفته شده است كه دريا سر پوش دوزخ است. يا به اين معناست كه درياها با برخوردن به يكديگر پُر مى شوند به طورى كه درياهاى شور و شيرين يك دريا مى شوند. واژه «سجّرت» از «سجّر التنور» گرفته شده كه به معناى پُر كردن تنور از هيزم براى برافروختن آنها و داغ كردن تنور مى باشد.
در الميزان فى تفسير القرآن آمده است : «و آن گاه كه درياها شكافته شوند». در مجمع البيان مى گويد : تفجير عبارت است از كانال زدن و ارتباط دادن آبگاهى به آبگاه ديگر و افاده تكثير و زيادى مى كند. «فجور» نيز از همين معناست؛ زيرا شخص فاجر با رفتن به سوى گناهانِ بسيار، از هم گسيخته و شكافته مى شود. «فجر» هم از همين معناست؛ زيرا به واسطه نور و روشنايى شكافته مى شود. پايان سخن مجمع البيان. تفسيرى كه مفسران از شكافته شدن درياها كرده و گفته اند كه به معناى راه يافتن درياها به يكديگر است، به طورى كه مانع ميان آنها از بين مى رود و آبهاى شور و شيرين در هم مى آميزند و همگى يك دريا مى شوند، همه به همين معناى گرفته شده از واژه «تفجير» بر مى گردد و اين معنا با تفسير آيه «و آن گاه كه درياها آتش گيرند» به پُر شدن درياها مناسب و سازگار است.


1.الانفطار : ۳.

2.التكوير : ۶.

3.تفسير الآلوسي : ۳۰/۶۳.

4.تفسير الآلوسي : ۳۰/۵۲.

5.الميزان في تفسير القرآن : ۲۰/۲۲۳.