۲۱۱۷

مُشاوَرَةُ الإمامِ

۱۰۰۶۲.الإمامُ عليٌّ عليه السلام :لا تَكُفُّوا عَن مَقالَةٍ بِحَقٍّ. أو مَشورَةٍ بِعَدلٍ ؛ فإنّي لَستُ في نَفسِي بِفَوقِ أن اُخطِئَ. و لا آمَنُ ذلكَ مِن فِعلي. إلاّ أن يَكفِيَ اللّه ُ مِن نَفسِي ما هُو أملَكُ بهِ مِنّي.۱

۱۰۰۶۳.عنه عليه السلام ( ـ لِعبدِ اللّه ِ بنِ العبّاسِ و قد أشارَ علَيهِ ف ) : لكَ أن تُشِيرَ عَلَيَّ. و أرى. فإن عَصَيتُكَ فَأطِعني.۲

۱۰۰۶۴.عنه عليه السلام ( ـ لِطَلحةَ و الزُّبيرِ بَعد بَيعَتِهِ بالخِلافَةِ ) : و اللّه ِ. ما كانَت لي فِي الخِلافَةِ رَغبَةٌ... فلمّا أفضَتْ إلَيَّ نَظَرتُ إلى كتابِ اللّه ِ و ما وَضَعَ لَنا و أمَرَنا بِالحُكمِ بهِ فَاتَّبَعتُهُ. و ما استَنَّ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله فاقتَدَيتُهُ. فلَم أحتَجْ في ذلكَ إلى رَأيِكُما. و لا رَأيِ غَيرِكُما. و لا وَقَعَ حُكمٌ جَهِلتُهُ. فَأستَشِيرَكُما و إخوانِي مِن المسلمينَ. و لَو كانَ ذلكَ لَم أرغَبْ عَنكُما. و لا عَن غَيرِكُما.۳

۲۱۱۷

مشورت كردن امام

۱۰۰۶۲.امام على عليه السلام :از گفتن سخن حق. يا مشورت دادن عادلانه. خوددارى نكنيد ؛ زيرا من خود را بالاتر از اين كه خطا كنم نمى دانم و از اشتباهكارى ايمن نيستم. مگر اين كه خداى بزرگ مرا حفظ كند كه اختياردار هموست.

۱۰۰۶۳.امام على عليه السلام ( ـ به عبد اللّه بن عباس كه ايشان را به چيزى راهنما ) فرمود : تو حق دارى نظرت را به من بگويى، و من هم نظر خاص خود را دارم. بنا بر اين. اگر بر خلاف [نظر] تو عمل كردم تو از من پيروى كن.

۱۰۰۶۴.امام على عليه السلام ( ـ بعد از آن كه با ايشان به خلافت بيعت شد و آنگاه ) فرمود : به خدا سوگند كه من به خلافت رغبتى نداشتم... اما چون به من رسيد. به كتاب خدا و دستورها و تكاليف آن در زمينه حكومت نگريستم و از آن پيروى كردم و به روشى كه پيامبر وضع كرده نيز نگاه كردم و آن را سرمشق قرار دادم. بنا بر اين. در اين زمينه (حكومت) نه به نظر شما دو تن نيازى داشتم و نه به نظر غير شما و هيچ حكمى هم پيش نيامده كه آن را ندانم و در نتيجه با شما و برادران مسلمانم مشورت كنم. اگر چنين مسئله اى پيش مى آمد. نه از شما روى مى گردانم و نه از ديگران.


1.نهج البلاغة : الخطبة ۲۱۶.

2.نهج البلاغة : الحكمة ۳۲۱.

3.نهج البلاغة : الخطبة ۲۰۵.