۲۲۷۲

التَّحذيرُ مِنَ الالتِفاتِ فِي الصَّلاةِ

۱۰۸۶۰.رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله :إنَّ اللّه َ مُقبِلٌ على العَبدِ ما لَم يَلتَفِتْ.۱

۱۰۸۶۱.عنه صلى الله عليه و آله :إنَّ العَبدَ إذا اشتَـغَلَ بِالصَّلاةِ جاءَهُ الشَّيطانُ و قالَ لَهُ : اُذكُرْ كذا اُذكُرْ كذا ؛ حَتّى يَضِلَّ الرَّجُلُ أن يَدريَ كَم صَلّى.۲

۱۰۸۶۲.الإمامُ عليٌّ عليه السلام :الالتِفاتُ في الصَّـلاةِ اختِلاسٌ مِنَ الشَّيطانِ، فَإيّاكُم وَ الالتِفاتَ فِي الصَّلاةِ؛ فَإنّ اللّه تَباركَ و تَعالى يُقبِلُ عَلَى العَبدِ إذا قامَ في الصَّلاة، فَإذا التَفَتَ قالَ اللّه ُ تباركَ و تعالى : يا بنَ آدَمَ عَمَّن تَلتَفِتُ ؟! ـ ثلاثا ـ فَإذا التَفَتَ الرّابِعَةَ أعرَضَ اللّه ُ عَنهُ.۳

۱۰۸۶۳.الإمامُ الصّادقُ عليه السلام ( ـ في قولِ اللّه تَعالى : {Q} «فَأقِمْ وَجهَكَ لِل ) : قُمْ فِي الصَّلاةِ و لا تَلتَفِتْ يَمينا و لا شِمالاً.۴

۲۲۷۳

سارِقُ الصَّلاةِ

۱۰۸۶۴.رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله :لَيسَ السّارِقُ مَن يَسرقُ النّاسَ، و لكِنَّهُ الّذي يَسرقُ الصَّلاةَ.۵

۲۲۷۲

پرهيز از التفات در نماز

۱۰۸۶۰.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :تا زمانى كه بنده التفات [و توجه به غير خدا] نكند. خداوند رو به او دارد.

۱۰۸۶۱.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هرگاه بنده مشغول نماز شود، شيطان نزد او مى آيد و به وى مى گويد: فلان چيز را به خاطر بياور، بَهمان چيز را به ياد بياور، تا جايى كه فرد يادش مى رود چند ركعت خوانده است.

۱۰۸۶۲.امام على عليه السلام :التفات [و توجه به غير خدا ]در حال نماز، دست بردى از جانب شيطان است؛ پس، از توجه به غير خدا در حال نماز بپرهيزيد؛ زيرا هرگاه بنده به نماز بايستد، خداوند تبارك و تعالى به او رو مى كند، و چون بنده به اين سو و آن سو توجّه كند، خداوند تبارك و تعالى فرمايد: اى فرزند آدم! از كه روى مى گردانى؟! ـ تا سه مرتبه ـ و چون براى چهارمين بار بنده به غير خدا توجه كرد، خداوند نيز از او روى مى گردانَد.

۱۰۸۶۳.امام صادق عليه السلام ( ـ در باره آيه: «پس. روى خود را با گرايش تمام به ) فرمود : [يعنى] به نماز بايست و صورت خود را به چپ و راست برمگردان.

۲۲۷۳

دزدِ نماز

۱۰۸۶۴.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :سارق، كسى نيست كه از مردم سرقت مى كند، بلكه سارق آن است كه از نماز سرقت مى كند.


1.بحار الأنوار : ۸۴/۲۶۱/۵۹.

2.بحار الأنوار : ۸۴/۲۵۹/۵۸.

3.قرب الإسناد: ۱۵۰/۵۴۶.

4.. تفسير القمّي : ۲/۱۵۵.

5.بحار الأنوار : ۸۴/۲۶۷/۶۸.