۱۰۲۷۳.الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :اتَّقُوا اللّه َ و اصبِرُوا ؛ فإنّهُ مَن لَم يَصبِرْ أهلَكَهُ الجَزَعُ. و إنّما هَلاكُهُ في الجَزَعِ أنّه إذا جَزِعَ لَم يُؤجَرْ.۱

۱۰۲۷۴.عنه عليه السلام :قِلَّةُ الصَّبرِ فَضيحَةٌ.۲

۱۰۲۷۵.الكافي عن سماعَةِ بنِ مِهرانَ عن الإمامِ الكاظمِقالَ لي : ما حَبَسَكَ عَنِ الحَجِّ ؟ قالَ : قلتُ : جُعِلتُ فِداكَ. وَقَعَ عَلَيَّ دَينٌ كثيرٌ. و ذَهَبَ مالِي. و دَينِيَ الذي قد لَزِمَني هُو أعظَمُ مِن ذَهابِ مالي. فَلولا أنَّ رجُلاً مِن أصحابِنا أخرَجَني ما قَدَرتُ أن أخرُجَ. فقالَ لي : إن تَصبِرْ تَغتَبِطْ. و إلاّ تَصبِرْ يُنفِذِ اللّه ُ مَقادِيرَهُ راضِيا كُنتَ أم كارِها.۳

(انظر) الرضا بالقضاء : باب ۱۵۲۴. المصيبة : باب ۲۳۰۸.

۲۱۵۰

الصَّبرُ عِندَ المِحَنِ وَ الحيلةُ فيها

۱۰۲۷۶.الإمامُ عليٌّ عليه السلام :إنّ للنَّكَباتِ غاياتٍ لا بُدَّ أن يُنتَهى إلَيها. فإذا حُكِمَ على أحَدِكُم بها فَلْيَتَطأطأْ لَها و يَصبِرْ حتّى يَجُوزَ ؛ فإنَّ إعمالَ الحِيلَةِ فيها عندَ إقبالِها زائدٌ في مَكروهِها.۴

۱۰۲۷۳.امام صادق عليه السلام :از خدا بترسيد و شكيبا باشيد ؛ زيرا هركه شكيبايى نكند. نا شكيبى كردن او را به هلاكت افكند و به هلاكت افتادن او بر اثر بى تابى، به اين معناست كه اگر نا شكيبى كند. اجر نمى بيند.

۱۰۲۷۴.امام صادق عليه السلام :كم صبرى. رسوايى به بار مى آورد.

۱۰۲۷۵.الكافى ( ـ به نقل از سماعة بن مهران ـ ) : امام كاظم عليه السلام فرمود : چه چيز مانع حج رفتن تو شده است؟ عرض كردم : قربانت گردم. بدهى زيادى پيدا كرده ام و مالم نيز از دست رفته است. اما بدهكاريى كه به گردنم هست، سخت تر از تلف شدن مالم مى باشد و اگر يكى از دوستانمان [با تأمين مخارج حجّم] مرا راه نمى اندخت قادر به آمدن نبودم. حضرت به من فرمود : اگر شكيبايى كنى. نكو حال خواهى شد و اگر شكيبايى نكنى. خداوند مقدّرات خود را جارى مى كند. چه تو راضى باشى و چه ناراضى.

۲۱۵۰

صبر در محنت و چاره انديشى براى آن

۱۰۲۷۶.امام على عليه السلام :همانا گرفتاريها را نهايتى است كه ناگزير در آن جا پايان مى پذيرند. پس. هرگاه يكى از شما گرفتار مصيبتى شد، بايد در برابر آن سر خود را پائين بياورد [تسليم و شكيبا باشد ]تا بگذرد ؛ چه. هرگاه گرفتاريها روى آورند. چاره انديشى، آن ها را نا خوشايندتر مى گرداند.


1.بحار الأنوار : ۷۱/۹۵/۵۸.

2.بحار الأنوار : ۷۸/۲۲۹/۱۰۷.

3.الكافي : ۲/۹۰/۱۰.

4.بحار الأنوار:۷۱/۹۵/۵۷.