۵۴۴۲.لُقمانُ عليه السلام ( ـ لابنهِ و هُو يَعِظُهُ ـ ) : يا بُنَيَّ. كُنْ ذا قَلبَينِ : قَلبٌ تَخافُ باللّه ِ۱ خَوفا لا يُخالِطُهُ تَفْريطٌ. و قَلبٌ تَرجو بهِ اللّه َ رَجاءً لا يُخالِطُهُ تَغْريرٌ.۲

(انظر) العُجب : باب ۲۴۸۴.

۱۱۴۸

عَلاماتُ الخائِفِ

الكتاب :

وَ أَمّا مَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ وَنَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوى * فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِيَ المَأْوى».۳

الحديث :

۵۴۴۳.الإمامُ عليٌّ عليه السلام :مَن رَجا شَيئا طَلَبهُ. و مَن خافَ شَيئا هَربَ مِنهُ. ما أدْري ما خَوفُ رجُلٍ عَرضَتْ لَهُ شَهْوَةٌ فلَم يَدَعْها لِما خافَ مِنهُ ! و ما أدْري ما رَجاءُ رجُلٍ نَزلَ بهِ بَلاءٌ فلَم يَصبِرْ علَيهِ لِما يَرْجو !۴

۵۴۴۴.عنه عليه السلام :كُلُّ خَوفٍ مُحَقَّقٌ إلاّ خَوفَ اللّه ِ فإنّهُ مَعلولٌ... إنْ هُـو خافَ عَبدا مِن عَبيدِهِ أعْطاهُ مِن خَوفِهِ ما لا يُعْطي رَبَّهُ. فجَعـلَ خَوفَهُ مِن العِبادِ نَقْدا. و خَوفَهُ مِن خالِقهِ ضِمارا و وَعْدا.۵

۵۴۴۲.لقمان عليه السلام ( ـ در اندرز به فرزندش ـ ) فرمود : فرزندم ! داراى دو دل باش : با يك دل از خدا بترس. ترسى كه در آن تفريط راه نيابد و با دلى ديگر به خدا اميدوار باش. اميدى كه تو را غرّه نسازد.

۱۱۴۸

نشانه هاى خدا ترس

قرآن :

«اما هر كس كه از مقام پروردگارش ترسان باشد و نفس را از هوى باز دارد قطعا بهشت جايگاه اوست».

حديث :

۵۴۴۳.امام على عليه السلام :كسى كه به چيزى اميدوار باشد. در طلب آن بر مى آيد و آن كه از چيزى بترسد. از آن مى گريزد. من نمى دانم ترس و بيمِ آن كسى كه با خواهشى نفسانى رو به رو شود. اما آن را. به سبب آنچه از آن مى ترسد (عذاب و كيفر الهى). رها نمى كند، چه معنا دارد؟! و نمى دانم اميدوارى كسى كه به سختى و مصيبتى گرفتار مى شود، اما اميدش [به اجر و ثواب الهى] او را به شكيبايى در برابر آن وا نمى دارد، چه مفهومى دارد؟!

۵۴۴۴.امام على عليه السلام :هر ترسى حقيقى است. جز ترس از خدا كه بيمار است۶...اگر كسى از بنده اى از بندگان خدا بترسد. از روى ترس، به گونه اى با او برخورد مى كند كه با پروردگار خود نمى كند. پس، او ترس از بندگان را نقد قرار داده و ترس از آفريدگارِ خويش را نسيه و وعده.


1.هكذا في المصدر و الظاهر : «به اللّه ».

2.تنبيه الخواطر : ۱/۵۰.

3.النازعات : ۴۰ و ۴۱.

4.بحار الأنوار : ۷۸/۵۱/۸۲.

5.نهج البلاغة: الخطبة ۱۶۰.

6.مراد حضرت اين است كه: وقتى فردى از كسى بترسد، ترس او حقيقى است زيرا آثارش در اعمال و چهره آن ترسنده آشكار مى شود. اما كسانى كه مدّعى خدا ترسى هستند، ترسشان حقيقت ندارد، بلكه بيمار و آفت زده است؛ زيرا اگر واقعاً از خدا مى ترسيدند نشانه هاى آن در وجود و رفتارشان آشكار مى شد ـ م.