۴۸۱۹.كنز العمّال عن أبي أيّوبَ الأنصاريِّ :إنّ رسولَ اللّه ِ صلى الله عليه و آله عَهِدَ إلَينا أنْ نُقاتِلَ مَع عليٍّ النّاكِثينَ. فَقد قاتَلْناهُم. و عَهِدَ إلَينا أنْ نُقاتِلَ مَعهُ القاسِطينَ. فهذا وَجْهُنا إلَيهِم ـ يَعني مُعاويةَ و أصْحابَهُ ـ و عَهِدَ إلَينا أنْ نُقاتِلَ مَع عليٍّا لمارِقينَ، فَلَم أرَهُم بَعدُ۱.۲

۱۰۱۰

إخبارُ النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله عَنِ الحَكَمَينِ

۴۸۲۰.رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله :إنَّ بَني إسْرائيلَ اخْتَلَفوا. فلَم يَزَلِ اخْتِلافُهُم بَينَهُم حتّى بَعَثوا حَكَمَينِ. فضَلاّ و أضَلاّ. و إنّ هذهِ الاُمّةَ ستَخْتَلِفُ فلا يَزالُ اخْتلافُهُم بَينَهُم حتّى يَبْعَثوا حَكَمَينِ ضَلاّ و ضَلَّ مَنِ اتّبَعَهُما.۳

۱۰۱۱

احتِجاجُ الإمامِ في أمرِ الحَكَمَينِ

۴۸۲۱.الإمامُ عليٌّ عليه السلام ( ـ و قد قامَ إليه رجُلٌ مِن أصْحابِهِ فقالَ : نَهَ ) : هذا جَزاءُ مَن تَرَكَ العُقْدَةَ. أمَا و اللّه ِ لَو أنّي حِينَ أمَرْتُكُم بهِ حَمَلْتُكُم على المَكْروهِ الّذي يَجْعَلُ اللّه ُ فيهِ خَيْرا ـ فإنِ اسْتَقَمْتُم هَدَيْتُكُم. و إنِ اعْوَجَجْتُم قَوّمْتُكُم. و إنْ أبَيْتُم تَدارَكْتُكُم ـ لَكانَتِ الوُثْقى. و لكِنْ بِمَنْ؟! و إلى مَنْ ؟!۴

۴۸۱۹.كنز العمّال ( ـ به نقل از ابو ايّوب انصارى ـ ) : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله به ما سفارش فرمود كه همراه على با ناكثين بجنگيم و ما هم با آنان جنگيديم؛ سفارش كرد كه در ركاب على با قاسطين بجنگيم و اينك به سوى آنان ـ يعنى معاويه و يارانش ـ مى رويم ؛ و سفارش كرد كه همراه على با مارقين بجنگيم، كه من هنوز آنان را نديده ام.۵

۱۰۱۰

خبر دادن پيامبر صلى الله عليه و آله از دو حَكَم

۴۸۲۰.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بنى اسرائيل دچار اختلاف شدند و همچنان با هم در اختلاف به سر مى بردند، تا آن كه [براى رفع اختلاف خود ]دو حَكَم و داور انتخاب كردند، اما آن دو، خود گمراه شدند و ديگران را گمراه كردند. اين امت نيز بزودى دچار اختلاف خواهند شد و همچنان با يكديگر در اختلاف به سر خواهند برد، تا آن كه دو حَكَم برگزينند كه كج راهه روند و پيروانشان را نيز به كج راهه كشانند.

۱۰۱۱

احتجاج امام در موضوع دو حَكَم

۴۸۲۱.امام على عليه السلام ( ـ وقتى كه يكى از اصحابش برخاست و به آن حضرت عرض ك ) فرمود : اين [حيرت و سرگشتگى ]سزاى كسى [چون شما] است كه رأى درست را [كه همان رأى من يعنى نهى از پذيرش حكميت بود ]رها كرده است ؛ به خدا سوگند، اگر آنگاه كه به شما فرمان [جنگ با معاويه ]دادم. شما را به كارى ناخوشايند وا مى داشتم ـ كه خدا خيرى در آن نهاده بود و چون پايدار مى مانديد هدايتتان مى كردم و اگر كج مى رفتيد راستتان مى كردم و اگر سر باز مى زديد مجبورتان مى كردم ـ البته آن روش اطمينان بخش تر بود، اما به كمك چه كسى و يارى خواستن از كه؟!


1.قال ابنُ أبي الحديد : قد تظافرتِ الأخبارُ حتّى بلَغت حَدّ التّواتُرِ بما وَعدَ اللّه ُ تعالى قاتِلي الخوارجِ من الثّوابِ على لسانِ رسولِهِ صلى الله عليه و آله. شرح نهج البلاغة : ۲/ ۲۶۵.

2.كنز العمّال : ۳۱۷۲۰.

3.كنز العمّال : ۱۰۸۸.

4.نهج البلاغة : الخطبة ۱۲۱.

5.ابن ابى الحديد مى نويسد : اخبارى كه درباره وعده ثواب خدا به كشندگان خوارج از زبان پيامبر صلى الله عليه و آله نقل شده، چندان زياد است كه به حدّ تواتر رسيده است.