۹۵۴

صِفاتُ الأحمَقِ

۴۵۵۲.عيسى عليه السلام ( ـ لَمّا سئلَ عنِ الأحمَقِ ـ ) : المُعجَبُ برأيهِ و نَفْسِهِ. الّذي يَرى الفَضلَ كُلَّهُ لَه لا علَيهِ. و يُوجِبُ الحقَّ كُلَّهُ لنَفْسِهِ و لا يُوجِبُ علَيها حقّا. فذاكَ الأحمَقُ الّذي لا حِيلةَ في مُداواتِه.۱

۴۵۵۳.الإمامُ عليٌّ عليه السلام :الأحمَقُ إنِ اسْتُنبِهَ بجَميلٍ غَفَلَ. و إن اسْتُنْزِلَ عن حَسَنٍ نَزَلَ. و إن حُمِلَ على جَهْلٍ جَهِلَ. و إنْ حَدّثَ كَذبَ. لا يَفْقَهُ. و إنْ فُقِّهَ لا يَتَفَقّه.۲

۴۵۵۴.عنه عليه السلام :مَن نَظرَ في عُيوبِ النّاسِ فأنْكَرها ثُمّ رَضِيَها لِنَفْسِهِ فذلكَ الأحمَقُ بعَينِهِ.۳

۴۵۵۵.عنه عليه السلام :تُعرفُ حَماقَةُ الرّجُلِ بالأشَرِ في النِّعمَةِ. و كَثْرَةِ الذُّلِّ في المِحْنَةِ.۴

۴۵۵۶.عنه عليه السلام :تُعرَفُ حَماقَةُ الرّجُلِ في ثلاثٍ : في كلامِهِ فيما لا يَعْنيهِ. و جَوابِهِ عَمّا لا يُسألُ عَنهُ. و تَهَوُّرِهِ في الاُمورِ.۵

۴۵۵۷.عنه عليه السلام :الأحمَقُ... لا يَنْفَكُّ عن نَقْصٍ و خُسْرانٍ.۶

۹۵۴

صفات احمق

۴۵۵۲.عيسى عليه السلام ( ـ در پاسخ به اين سؤال كه احمق كيست ؟ ـ ) فرمود : خود رأى خودپسند. كسى كه هرچه فضيلت است از آن خود مى داند و براى ديگران، بر خود هيچ فضيلتى قائل نيست، همه حقوق را براى خود مى داند و هيچ حقّى براى ديگران بر خود قائل نيست. اين است آن احمقى كه چاره اى براى درمان او وجود ندارد.۷

۴۵۵۳.امام على عليه السلام :احمق را اگر به كار خوبى متوجّه كنى، غافل مى شود. اگر بخواهى از نيكى دست بكشد، دست مى كشد. اگر به نادانى وادارش كنى، در پى نادانى مى رود. چون سخن گويد، دروغ به زبان آورد. فهم ندارد و اگر هم به او تفهيم كنى، نمى فهمد.

۴۵۵۴.امام على عليه السلام :كسى كه عيبهاى ديگران را ببيند و آنها را زشت شمارد اما همان عيبها را در خود بپسندد، احمق واقعى است.

۴۵۵۵.امام على عليه السلام :حماقت انسان، از اين راه شناخته مى شود كه در هنگام برخوردارى سرمست شود و در تنگدستى خود را بسيار خوار كند.

۴۵۵۶.امام على عليه السلام :حماقت آدمى، از سه چيز شناخته مى شود: از بيهوده گوييهايش، از پاسخ دادنش به چيزى كه از او سؤال نمى شود، و از تهوّرش در كارها.

۴۵۵۷.امام على عليه السلام :آدم احمق... هيچ گاه از عيب و زيان كارى جدا نيست.


1.الاختصاص : ۲۲۱. انظر العجب : باب ۲۵۱۳.

2.الخصال : ۱۱۶/۹۶.

3.نهج البلاغة : الحكمة ۳۴۹.

4.غرر الحكم : ۴۵۲۰.

5.غرر الحكم : ۴۵۴۲.

6.غرر الحكم : ۱۷۹۰.

7.آغاز اين حديث در باب ۹۵۶ (درمان احمق) خواهد آمد.