۵ / ۴

مواعظ امير مؤمنان عليه السلام به ياران‏

۹۵.الأمالى للطوسى :حدّثنا الشيخ أبو جعفر محمّد بن الحسن بن عليّ بن الحسن الطوسي. قال : أخبرنا الحسين بن عبيداللَّه. عن عليّ بن محمّد بن محمّد العلوى. قال : حدّثنى محمّد بن موسى الرّقى. قال : حدّثنى عليّ بن محمّد بن أبى القاسم. عن أحمد بن أبى عبد اللَّه البرقى عن عبد العظيم بن عبد اللَّه الحسنى. عن أبيه. عن أبان مولى زيد بن عليّ. عن عاصم بن بهدلة. عن شريح القاضى. قال : قالَ أميرُ المُؤمِنينَ عليه السلام لِأَصحابِهِ يَوماً وهُوَ يَعِظُهُم : تَرَصَّدوا مَواعيدَ الآجالِ وباشِروها بِمَحاسِنِ الأَعمالِ. ولا تَركَنوا إلى‏ ذَخائِرِ الأَموالِ فَتُخَلّيكُم خَدائِعَ الآمالِ. إنَّ الدُّنيا خَدّاعَةٌ صَرّاعَةٌ. مَكّارَةٌ غَرّارَةٌ سَحّارَةٌ. أنهارُها لامِعَةٌ. وثَمَراتُها يانِعَةٌ. ظاهِرُها سُرورٌ. وباطِنُها غُرورٌ. تَأكُلُكُم بِأَضراسِ المَنايا. وتُبيرُكُم بِأتلافِ الرَّزايا. لَهُم بِها أولادُ المَوتِ. وآثَروا زينَتَها فَطَلَبوا رُتبَتَها. جَهِلَ الرَّجُلُ. ومِن ذلِكَ الرَّجُلُ المولَعُ بِلَذّاتِها. وَالسّاكِنُ إلى‏ فَرحَتِها. وَالآمِنُ لِغَدرَتِهِا ! دارَت عَلَيكُم بِصُروفِها. ورَمَتكُم بِسِهامِ حُتوفِها. فَهِىَ تَنزِعُ أرواحَكُم نَزعاً. وأنتُم تَجمَعونَ لَها جَمعاً. لِلمَوتِ تولَدونُ. وإلى‏ القُبورِ تُنقَلونَ. وعَلى‏ التُّرابِ تُنَوَّمونَ. وإلى‏ الدّودِ تُسَلِّمونَ. وإلى‏ الحِسابِ تُبعَثونَ. يا ذَا الحِيَلِ وَالآراءِ. وَالفِقهِ وَالأَنباءِ ! اُذكُروا مَصارِعَ الآباءِ. فَكَأَنَّكُم بِالنُّفوسِ قَد سُلِّبَت. وبِالأَبدانِ قَد عُرِّيَت. وبِالمَواريثِ قَد قُسِّمَت. فَتَصيرُ - يا ذَا الدَّلالِ وَالهَيئَةِ وَالجَمالِ - إلى‏ مَنزِلَةٍ شَعثاءَ. ومَحَلَّةٍ غَبراءَ. فَتُنَوَّمُ عَلى‏ خَدِّكَ فى لَحدِكَ. فى مَنزِلٍ قَلَّ زُوّارُهُ. ومَلَّ عُمّالُهُ. حَتّى‏ تُشَقَّ عَنِ القُبورِ. وتُبعَثَ إلى‏ النُّشورِ. فَإِن خُتِمَ لَكَ بِالسَّعادَةِ صِرتَ إلى‏ الحُبورِ. وأنتَ مَلِكٌ مُطاعٌ. وآمِنٌ لايُراعُ. يَطوفُ عَليكُم وِلدانٌ كَأَنَّهُمُ الجُمانُ. بِكَأسٍ مِن مَعينٍ بَيضاءَ لَذَّةً لِلشّارِبينَ. أهلُ الجَنَّةِ فيها يَتَنَعَّمونَ. وأهلُ النّارِ فيها يُعَذَّبونَ. هؤُلاءِ فِى السُّندُسِ وَالحَريرِ يَتَبَختَرونَ. وهؤُلاءِ فِى الجَحيمِ وَالسَّعيرِ يَتَقَلَّبونَ. هؤُلاءِ تُحشى‏ جَماجِمُهُم بِمِسكِ الجِنانِ. وهؤُلاء يُضرَبونَ بِمَقامِعِ النّيرانِ. هؤُلاءِ يُعانِقونَ الحورَ فِى الحِجالِ. وهؤُلاءِ يُطَوَّقونَ أطواقاً فِى النّارِ بِالأَغلالِ. فى قَلبِهِ فَزَعٌ قَد أعيى‏ الأَطِبّاءَ. وبِهِ داءٌ لايَقبَلُ الدَّواءَ. يا مَن يُسَلَّمُ إلى‏ الدّودِ ويُهدى‏ إلَيهِ ! اِعتَبِر بِما تَسمَعُ وتَرى‏. وقُل لِعَينَيكَ تَجفو لَذَّةَ الكَرى‏. وتَفيضُ مِنَ الدُّموعِ بَعدَ الدُّموعِ تَترى‏. بَيتُكَ القَبرُ بَيتُ الأَهوالِ وَالبِلى‏. وغايَتُكَ المَوتُ. يا قَليلَ الحَياءِ ! اِسمَع يا ذَا الغَفلَةِ وَالتَّصريفِ. مِن ذِى الوَعظِ وَالتَّعريفِ. جُعِلَ يَومُ الحَشرِ يَومَ العَرضِ‏وَالسُّؤالِ. وَالحِباءِ وَالنَّكالِ. يَومَ تُقلَبُ إلَيهِ أعمالُ الأَنامِ. وتُحصى‏ فيهِ جَميعُ الآثامِ. يَومَ‏تَذوبُ مِنَ النُّفوسِ أحداقُ عُيونِها. وتَضَعُ الحَوامِلُ ما فى بُطونِها. ويُفَرَّقُ بَينَ كُلِّ نَفسٍ‏وحَبيبِها. ويَحارُ فى تِلكَ الأَهوالِ عَقلُ لَبيبِها. إذ تَنَكَّرَتِ الأَرضُ بَعدَ حُسنِ عِمارَتِها. وتَبَدَّلَت بِالخَلقِ بَعدَ أنيقِ زَهرَتِها. أخرَجَت مِن مَعادِنِ الغَيبِ أثقالَها. ونَفَضَت إلى‏ اللَّهِ أحمالَها. يَومَ لايَنفَعُ الجَدُّ إذ عاينَوا الهَولَ الشَّديدَ فَاستَكانوا. وعُرِفَ المُجرِمونَ بِسيماهُم فَاستَبانوا. فَانشَقَّتِ القُبورُ بَعدَ طولِ انطِباقِها. وَاستَسلَمَتِ النُّفوسُ إلى‏ اللَّهِ بِأَسبابِها. كُشِفَ عَنِ الآخِرَةِ غِطاؤُها. وظَهَرَ لِلخَلقِ أنباؤُها. فَدُكَّتِ الأَرضُ دَكّاً دَكّاً. ومُدَّت لِأَمرٍ يُرادُ بِها مَدّاً مَدّاً. وَاشتَدَّ المُثارونَ إلى‏ اللَّهِ شَدّاً شَدّاً. وتَزاحَفَتِ الخَلائِقُ إلى‏ المَحشَرِ زَحفاً زَحفاً. ورُدَّ المُجرِمونَ عَلى‏ الأَعقابِ رَدّاً رَدّاً. وجَدَّ الأَمرُ - وَيحَكَ يا إنسانُ - جَدّاً جَدّاً. وقُرِّبوا لِلحِسابِ فَرداً فَرداً. وجاءَ رَبُّكَ وَالمَلَكُ صَفّاً صَفّاً. يَسأَلُهُم عَمّا عَمِلوا حَرفاً حَرفاً. فَجى‏ءَ بِهِم عُراةَ الأَبدانِ. خُشَّعاً أبصارُهُم. أمامَهُمُ الحِسابُ. ومِن وَرائِهِم جَهَنَّمُ يَسمَعونَ زَفيرَها. ويَرَون سَعيرَها. فَلَم يَجِدوا ناصِراً ولا وَلِيّاً يُجيرُهُم مِنَ الذُّلِّ. فَهُم يَعدونَ سِراعاً إلى‏ مَواقِفِ الحَشرِ. يُساقون سَوقاً. فَالسَّماواتُ مَطوِيّاتٌ بِيَمينِهِ كَطَيِّ السِّجِلّ لِلكُتُبِ. وَالعِبادُ عَلى‏ الصِّراطِ وَجِلَت قُلوبُهُم. يَظُنّونَ أنَّهُم لا يَسلَمونَ. ولا يُؤذنُ لَهُم فَيَتَكَلَّمونَ. ولا يُقبَلُ مِنهُم فَيَعتَذِرونَ. قَد خُتِمَ عَلى‏ أفواهِهِم. وَاستُنطِقَت أيديهِم وأرجُلُهُم بِما كانوا يَعمَلونَ. يا لَها مِن ساعَةٍ ما أشجى‏ مَواقِعِها مِنَ القُلوبِ حينَ مُيِّزَ بَينَ الفَريقَينِ. فَريقٌ فِى الجَنَّةِ وفَريقٌ فِى السَّعيرِ. مِن مِثلِ هذا فَليَهرَبِ الهارِبونَ. إذا كانَتِ الدّارُ الآخِرَةُ لَها يَعمَلُ العامِلونُ.۱

ترجمه‏

حضرت عبد العظيم عليه السلام - به سند خود، از شريح قاضى - : امير مؤمنان عليه السلام روزى به اصحاب خود در ضمن موعظه فرمود : «مراقب وعده‏هاى مرگ باشيد. و به كارهاى نيكْ مباشرت كنيد. و به اندوختن ثروت، ميل نكنيد ؛ چرا كه شما را به فريب آرزوهاى دراز تسليم مى‏كند. همانا دنيا بسيار فريبكار و بسيار حيله‏گر و بسيار گول‏زن و جادوگر است و پشت آدمى را به خاك مى‏رساند. جويبارهاى دنيا، درخشان و ميوه‏هايش رسيده‏اند. ظاهرش خوشايند و درونش فريب است. دنيا در ظاهر، موجب خوش‏حالى و در باطن، داراى حيله است. با دندان‏هاى مرگ، شما را مى‏خورَد. و با بلاهاى ويرانگرش نابودتان مى‏كند. آدميان در دنيا، فرزندان مرگ هستند ؛ ولى زينت دنيا را اختيار كردند و مقام آن را برگزيدند. خواهانِ دنيا نادان است. كه به لذّت‏هاى دنيا حريص است و به خوشى‏هاى آن، دل‏بسته و از فريب اين جهان، آسوده. اين دنياى در حال تغيير و تبدّل، شما را در ميان گرفته و با تيرهاى مرگ، پيكرهاى شما را هدف قرار داده است. دنيا جان‏هاى شما را مى‏گيرد ؛ ولى شما براى دنيا، ثروت جمع مى‏كنيد. شما براى مُردن متولّد مى‏شويد و به قبرها منتقل مى‏گرديد و روى خاك‏ها مى‏خوابيد و تسليم كرم‏ها مى‏شويد و براى حساب، برانگيخته خواهيد شد.
اى صاحبان چاره و انديشه‏ها ! اى اصحاب درايت و خردها ! از جايگاه زمين خوردن پدران خود ياد كنيد. زودا كه جان‏ها ستاده شوند و بدن‏هايى عريان گردند و ميراث در بين وارثان تقسيم شود. اى عشوه‏گر شكوهمند زيبارو! اكنون به منزلى قدم مى‏گذارى كه پر از گرد و غبار و سنگ و كلوخ است. در اين جا با چهره خود به روى خاك خواهى خفت. در حالى كه اين منزل، زائرش كم است و كمتر كسى از شما ديدن مى‏كند. تا آن وقت كه قبرت از هم بشكافد و براى نشر مبعوث گردى. پس اگر زندگى تو به سعادت پايان يافته باشد. به شادكامى خواهى رسيد. در حالى كه پادشاه و فرمان‏روا مى‏گردى و در امن و آسايش قرار مى‏گيرى كه در آن بيم و هراسى به تو نخواهد رسيد و براى خدمت‏گزارى شما. جوانانى گمارده شده اند كه گويا دُر و مرواريدند. در دست آنها ظرف‏هايى نهاده شده كه از آب خوشگوار و شيرين، پُر شده اند و بهشتيان را سيراب مى‏كنند. بهشتيان در آن جا همواره در نعمت. و دوزخيان همواره در دوزخ در حال عذاب اند. بهشتيان در لباس‏هاى فاخر و زيبا به خود مى‏بالند. و دوزخيان از حرارت آتش دوزخ، در خود مى‏پيچند. آنان در بهشت، به مشك و عنبر خوش‏بو مى‏شوند و اينان در دوزخ با گرزهاى آتشين، كوبيده مى‏گردند. آنها با حور العين در حجله‏ها هم‏آغوش اند و اينها در آتش با غل و زنجيرها بسته شده اند. اينك در دل من، دردى است كه پزشكان، از معالجه آن حيران و عاجزند. و در آن، دردى است كه دواپذير نيست.
اى كسى كه به مار و مور تسليم مى‏شوى ! از آنچه شنيده و ديده‏اى، پند گير. به ديدگانت بگو تا از لذّت خواب در گذرند و پى در پى، اشك بريزند. منزلگاه تو، سرانجام، قبر است ؛ منزلى كه در آن، بيم و هراس و پوسيدگى است. پايان زندگى‏ات مرگ است، اى كم‏شرم!
اى كسى كه در غفلت و گم‏راهى فرو رفته‏اى ! از واعظِ ناصح بشنو. روز قيامت، هنگام عرضه اعمال و سؤال از افعال و اقوال بندگان و روز عطا كردن و عذاب نمودن است ؛ روزى كه اعمال بندگان در آن، زير و رو مى‏گردند و تمام گناهان به شمارش مى‏آيند ؛ روزى كه از شدّت حرارت. چشم‏ها آب مى‏شوند و زنان باردار از هراس، سقط مى‏نمايند و بين دوستان، جدايى مى‏افتد و از هيبتش، عقل خردمندان، سر در گم خواهد شد. زمين پس از آبادانى، به حالت خرابى خواهد افتاد و نزهت آن به خارستانى، بدل خواهد گرديد.
روز قيامت، زمين گوهرهاى گران‏بهاى خود را از معادن غيب، خارج خواهد ساخت و آنچه را كه در بر دارد. به سوى خداوند، حمل خواهد كرد ؛ روزى كه با ديدن اوضاع هولناك، تلاش، هيچ ثمرى ندارد و از اين رو. افتادگى پيشه مى‏كنند. و سيماى گناهكاران، مجرم بودن آنها را مى‏فهمانَد. روز قيامت، قبرها پس از مدّتى كه به هم آمده بودند. باز مى‏گردند. و مردمان با وسايلشان تسليم خداوند خواهند شد.
در اين هنگام، پرده از آخرت برداشته مى‏شود و اخبار آن براى مردمان، عيان مى‏گردد. زمين متلاشى مى‏شود، كوه‏هاى آن به هم فرو مى‏ريزد، پستى و بلندى آن از بين مى‏رود و هموار مى‏گردد.
اينان در اين روز براى خود، يارى كننده و دوستى نمى‏بينند كه آنها را از اين ذلّت، پناه دهد. اين مردم، با شتاب به جايگاه‏هاى حشر و جمع شدن رو مى‏آورند و به سوى محشر رانده مى‏شوند. در اين هنگام، آسمان‏ها به دست قدرت پروردگار، در هم پيچيده مى‏گردند، مانند پيچيده شدن اوراق كتاب. بندگان، هنگام عبور از صراط، دل‏هايشان ترسان است و گمان مى‏كنند كه از اين راه، جان سالم به در نخواهند بُرد. و به آنان، اذن سخن گفتن داده نخواهد شد و عذرشان پذيرفته نخواهد گرديد.
به دهان اين گنهكاران، مهر زده شده ؛ ليكن دست‏ها و پاهاى آنها به گفتار مى‏آيند و اعمالشان را بازگو مى‏كنند. واى از آن وقتى كه بين دو دسته (گناهكاران و نيكوكاران) جدايى افكنده شود! آن، زمان بسيار سختى است و دل‏ها در آن زمان، در ناراحتىِ فوق العاده‏اى قرار مى‏گيرند. نيكوكاران در بهشت و بدكاران در دوزخ قرار مى‏گيرند. اكنون از مانند اين عذاب‏ها بايد فرار كرد و براى منزل آخرت بايد كوشيد».


1.الأمالى. طوسى : ص ۶۵۲ ح ۱۳۵۳. بحار الأنوار : ج ۷۴ ص ۳۷۳ ح ۳۵.