دو. نظريّه تفويض‏

تفويض در لغت. به معناى واگذار كردن و تسليم كردن امرى به ديگرى است و در احاديث و علم كلام. معانى متعدّدى دارد. در اين جا ابتدا به معانى آن اشاره مى‏كنيم و سپس معناى مورد بحث در مسئله جبر و اختيار را توضيح خواهيم داد.

معانى تفويض‏

واژه «تفويض» در قرآن. احاديث و اصطلاح علما. كاربردهاى مختلفى دارد. مانند :
۱. تفويض اخلاقى، يعنى انسان. امور مربوط به خدا را به خدا واگذار كند و در كارها بر او توكّل نمايد.
۲. تفويض تشريعى (اباحيگرى). بدين معنا كه خداوند. تكليفى بر انسان مقرّر نكرده و تشريع را به خودِ او واگذار نموده است.
۳. تفويض دينى، يعنى بخشى از امور دينى از جانب خدا به انبيا يا اوصياى آنان واگذار شده است.
۴. تفويض تكوينى، به معناى واگذار كردن آفرينش و يا تدبير امور مخلوقات به انبيا و يا اوصياى آنان.
۵. تفويض تفسيرِ شمارى از صفات خداوند (مانند صفات خبرى)۱ به خداوند.
گفتنى است كه در اين جا. صحّت و بطلان هيچ يك از اين معانى را بررسى نمى‏كنيم.
۶. تفويض در مقابل جبر، به معناى واگذارى افعال انسان به طور مطلق به خود او.
بر اساس نظريّه تفويض - كه مقابل نظريّه جبر است - انسان در محدوده افعالِ


1.صفات خبرى. صفاتى هستند كه در قرآن و احاديث به خداوند. نسبت داده شده اند ؛ ولى اثبات اين صفات براى خدا از طريق عقل. امكان‏پذير نيست. مانند : داشتن چهره و دست. برخى از اهل حديث (مانند مالك بن انس و نيز ماتِريدى). معتقد به اين معنا از تفويض بوده‏اند (ر. ك : الملل و النحل : ج ۱ ص ۸۵. التوحيد : ص ۷۴).