(انظر) القلب : باب ۳۳۴۰ ـ ۳۳۵۱.

۳۷۱۳

فَلسَفَةُ النُّبُوَّةِ

۱ ـ التّكاملُ

الكتاب :

«وَ مَا قَدَرُوا اللّه َ حَقَّ قَدْرِهِ إِذْ قَالُوا مَا أَنْزَلَ اللّه ُ عَلَى بَشَرٍ مِنْ شَيْءٍ قُلْ مَنْ أَنْزَلَ الْكِتَابَ الَّذِي جَاءَ بِهِ مُوسَى نُورا وَ هُدىً لِلنَّاسِ تَجْعَلُونَهُ قَرَاطِيسَ تُبْدُونَهَا وَ تُخْفُونَ كَثِيرا وَ عُلِّمْتُمْ مَا لَمْ تَعْلَمُوا أَنْتُمْ وَ لاَ آبَاؤُكُمْ قُلِ اللّه ُ ثُمَّ ذَرْهُمْ فِي خَوْضِهِمْ يَلْعَبُونَ».۱

الحديث :

۱۹۵۳۵.الإمامُ الصّادقُ عليه السلام ( ـ للزِّنديقِ الّذي سألَهُ: مِن أينَ أثبَتَّ الأنب ) : إنّا لَمّا أثبَتنا أنّ لَنا خالِقا صانِعا مُتَعالِيا عنّا و عن جَميعِ ما خَلَقَ. و كانَ ذلكَ الصّانِعُ حَكيما مُتَعالِيا لَم يَجُزْ أن يُشاهِدَهُ خَلقُهُ. و لا يُلامِسوهُ. فيُباشِرَهُم و يُباشِروهُ. و يُحاجَّهُم و يُحاجُّوهُ. ثَبَتَ أنَّ لَهُ سُفَراءَ في خَلقِهِ يُعَبِّرونَ عَنهُ إلى خَلقِهِ و عِبادِهِ. و يَدُلُّونَهُم على مصالِحِهِم و مَنافِعِهِم. و ما بهِ بَقاؤهُم و في تَركِهِ فَناؤهُم. فثَبَتَ الآمِرونَ و النّاهونَ عن الحَكيمِ العَليمِ في خَلقِهِ و المُعَبِّرونَ عَنهُ جَلَّ و عَزَّ. و هُمُ الأنبياءُ عليهم السلام و صَفوَتُهُ مِن خَلقِهِ ؛ حُكَماءُ مُؤدَّبينَ بالحِكمَةِ. مَبعوثينَ بها. غيرَ مُشارِكينَ للنّاسِ ـ على مُشاركَتِهِم لَهُم في الخَلقِ و التَّركيبِ ـ في شيءٍ مِن أحوالِهِم. مُؤيَّدينَ مِن عندِ الحَكيمِ العَليمِ بالحِكمَةِ.۲

۳۷۱۳

فلسفه نبوّت

۱ ـ تكامل

قرآن :

«و آن گاه كه [يهود] گفتند : خدا بر هيچ بشرى چيزى نازل نكرده است، بزرگى خدا را چنان كه بايد نشناختند. بگو : چه كسى آن كتابى را كه موسى آورده است، نازل كرده؟ [همان كتابى كه ]براى مردم روشنايى و رهنمود است [و شما] آن را به صورت طومارهايى در مى آوريد كه آن را [آنچه مى خواهيد ]آشكار مى كنيد و بسيارى را پنهان مى داريد. در صورتى كه چيزى كه نه شما مى دانستيد و نه پدرانتان [به وسيله آن] به شما آموخته شد. بگو : خدا [همه را فرستاده]؛ آن گاه بگذار تا در ژرفاى [باطل] خود به بازى [سرگرم] شوند».

حديث :

۱۹۵۳۵.امام صادق عليه السلام ( ـ در پاسخ به زنديقى كه پرسيد : پيامبران را از چه ) فرمود : چون ثابت كرديم كه ما را آفريدگار و سازنده اى است برتر از ما و از همه آنچه آفريده، و آن سازنده حكيم و متعال است به طورى كه ممكن نيست آفريدگانش او را ببينند يا لمسش كنند و در نتيجه، بتوانند با يكديگر ارتباط مستقيم و بى واسطه برقرار سازند و با هم بحث و محاجّه كنند، ثابت شد كه در ميان خلق خود سفيران و فرستادگانى دارد كه سخنان او را براى آفريدگان و بندگانش بيان مى كنند و آنان را به مصالح و منافعشان و عوامل ماندگارى و نابوديشان رهنمون مى شوند. بنا بر اين، ثابت مى شود كه در ميان آفريدگان كسانى هستند كه از جانب خداى حكيم دانا امر و نهى مى كنند و سخنگوى او، عزّ و جلّ، مى باشند. و اينان همان پيامبران عليهم السلام و برگزيده هاى از ميان خلق او هستند؛ حكيمانى كه به حكمت تربيت شده و به حكمت مبعوث گشته اند و با آنكه در خلقت و ساختمان بدنى مانند ديگر مردمند، احوالشان به كلّى با آنان متفاوت است و از جانب خداى حكيم دانا با حكمت تأييد شده اند.


1.. الأنعام : ۹۱.

2.الكافي : ۱/۱۶۸/۱.