۸۰۶

التَّحريفُ

الكتاب :

مِنَ الَّذِينَ هَادُوا يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَنْ مَوَاضِعِهِ».۱

فَبِما نَقْضِهِمْ مِيثَاقَهُمْ لَعَنَّاهُمْ وَ جَعَلْنَا قُلُوبَهُمْ قاسِيَةً يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَنْ مَوَاضِعِهِ».۲

سَمّاعُونَ لِلْكَذِبِ سَمّاعُونَ لِقَوْمٍ آخَرِينَ لَمْ يَأْتُوكَ يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ مِنْ بَعْدِ مَوَاضِعِهِ».۳

أَ فَتَطْمَعُونَ أَنْ يُؤْمِنُوا لَكُمْ وَ قَدْ كَانَ فَرِيقٌ مِنْهُمْ يَسْمَعُونَ كَلامَ اللّه ِ ثُمَّ يُحَرِّفُونَهُ مِنْ بَعْدِ مَا عَقَلُوهُ وَ هُمْ يَعْلَمُونَ».۴

وَ أَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ الْكِتَابِ وَ مُهَيْمِنا عَلَيْهِ».۵

إِنّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَ إِنّا لَهُ لَحَافِظُونَ»۶.۷

۸۰۶

تحريف

قرآن :

«بعضى از جهودان كلمات خدا را تحريف معنوى مى كنند».

«و اهل كتاب چون پيمان را شكستند لعنتشان كرديم و دلهايشان را سخت گردانيديم. كلمات را از معناى خود منحرف مى سازند».

«گوش به دروغ مى سپارند و براى گروهى ديگر كه خود نزد تو نمى آيند سخن چينى مى كنند و سخن خدا را دگرگون مى سازند».

«آيا طمع مى داريد كه به شما ايمان بياورند و حال آن كه گروهى از ايشان كلام خدا را مى شنيدند و با آن كه حقيقت آن را مى فهميدند تحريفش مى كردند و از كار خويش آگاه بودند ؟».

«و اين كتاب را به راستى بر تو نازل كرديم ؛ تصديق كننده و حاكم بر كتابهايى است كه پيش از آن بوده اند».

«ما خود قرآن را نازل كرده ايم و خود نگهبانش هستيم».۸


1.النساء : ۴۶.

2.المائدة : ۱۳.

3.المائدة : ۴۱.

4.البقرة : ۷۵.

5.المائدة : ۴۸.

6.الحِجْر : ۹.

7.أقول : قال العلاّمةُ الطباطبائيّ في «الميزان في تفسير القرآن» : قد تبيّن ممّا فصّلناه أنّ القرآن الّذي أنزله اللّه على نبيّه صلى الله عليه و آله. و وصفه بأنّه ذكر محفوظ على ما اُنزل. مَصون بصيانةٍ إلهيّة عن الزيادة و النقيصة و التغيير كما وعد اللّه نبيّه فيه. و خلاصة الحجّة : أنّ القرآن أنزله اللّه على نبيّه و وصفه في آيات كثيرة بأوصاف خاصّة. لو كان تغيّر في شيء من هذه الأوصاف بزيادة أو نقيصة. أو تغيير في لفظ أو ترتيب مؤثّر. فقدَ آثارَ تلك الصفة قطعا. لكِنّا نجد القرآن الّذي بأيدينا واجدا لآثار تلك الصفات المعدودة على أتمّ ما يمكن و أحسن ما يكون. فلم يقع فيه تحريف يَسلِبه شيئا من صفاته. فالذي بأيدينا منه هو القرآن المنزَل على النبيّ صلى الله عليه و آله بعينه. فلو فرض سقوط شيء منه أو تغيّر في إعراب. أو حرف. أو ترتيب. وجب أن يكون في أمر لا يؤثّر في شيء من أوصافه كالإعجاز و ارتفاع الاختلاف و الهداية و النوريّة و الذِّكريّة و الهيمنة على سائر الكتب السماويّة إلى غير ذلك. و ذلك كآية مكرّرة ساقطة. أو اختلاف في نقطة. أو إعراب و نحوها. و يدلّ على عدم وقوع التحريف : الأخبار الكثيرة المرويّة عن النبيّ صلى الله عليه و آله ـ من طرق الفريقَين ـ الآمرة بالرجوع إلى القرآن عند الفتن و في حلّ عقد المشكلات. و كذا حديث الثقلَين المتواتر من طرق الفريقَين: إنّي تارك فيكم الثقلَين : كتاب اللّه و عترتي... و كذا الأخبار الكثيرة الواردة عن النبيّ صلى الله عليه و آله و أئمّة أهل البيت عليهم السلام الآمرة بعرض الأخبار على الكتاب.... الميزان في تفسير القرآن : ۱۲/۱۰۷. انظر تمام الكلام.

8.علامه طباطبائى در الميزان مى نويسد : از توضيحاتى كه داديم روشن شد كه قرآنى كه خداوند بر پيامبرش صلى الله عليه و آله نازل كرده و آن را به «ذكر» توصيف كرده. به همان صورت نازل شده، حفظ گرديده است. و با صيانت و محافظت الهى. همان گونه كه خداوند در قرآن به پيامبر خود وعده داده، از كم و زياد شدن و تغيير مصون مانده است. خلاصه برهان بر اين مطلب چنين است كه : خداوند قرآن را بر پيامبر خود نازل كرد و در آيات فراوانى، آن را با اوصاف خاصّى ياد نموده است. اگر در چيزى از اين اوصاف، تغييرى از جهت كاهش يا افزايش پديد مى آمد، يا تغييرى در لفظ بروز مى كرد و يا در ترتيب آن تغيير مهمى رخ مى داد، به يقين آثار اين ويژگيها و اوصاف از بين مى رفت. اما قرآنِ موجود، همه آثار و نشانه هاى اين اوصاف بر شمرده شده را به كاملترين و زيباترين وجه ممكن داراست. بنا بر اين. تحريفى كه سبب از بين رفتن چيزى از صفات قرآن شده باشد، در آن به وجود نيامده است. پس آنچه از قرآن در دست ماست، عيناً همان قرآنى است كه بر پيامبر صلى الله عليه و آله نازل شده است. به فرض كه چيزى از قرآن افتاده، يا در اعراب، يا حروف و يا ترتيبِ آن تغييرى رخ داده باشد، بايد اين افتادگى و تغيير، در مواردى باشد كه بر ويژگيهاى قرآن مانند اعجاز و نبودنِ ناسازگارى در آن و هدايت و نورانيت و ذكر بودن آن و برتريش بر ديگر كتابهاى آسمانى و ويژگيهاى ديگرى از اين قبيل. تأثير نداشته و لطمه اى وارد نكرده باشد ؛ افتادگيها و تغييراتى مانند ساقط شدن آيه تكرارى. يا اختلاف در نقطه يا اعراب و موارد ديگرى از اين دست... اخبار فراوانى كه از پيامبر صلى الله عليه و آله ـ از طرق عامه و خاصه ـ در خصوص لزوم رجوع به قرآن هنگام فتنه ها و براى حل مشكلات وارد شده است؛ و نيز حديث ثقلين كه از طرق عامه و خاصه به تواتر رسيده و مى فرمايد : من در ميان شما دو امر گرانبها مى گذارم يكى كتاب خدا و ديگرى عترتم.... همچنين اخبار فراوانى كه از پيامبر صلى الله عليه و آله و ائمه اهل بيت عليهم السلام درباره لزوم سنجيدن اخبار با قرآن وارد شده است.... همگى نشانگر آن است كه در قرآن تحريفى صورت نگرفته است.